ابن سماعه

معنی کلمه ابن سماعه در لغت نامه دهخدا

ابن سماعه. [ اِ ن ُ س َ ع َ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن سماعة تمیمی. از فقهای حنفی ، شاگرد قاضی ابویوسف. او بزمان مأمون ، قاضی جانب غربی بغداد بود و در دوره معتصم برای ضعف بینائی از قضا کناره گرفت و به سال 233 هَ.ق. وفات کرد و متجاوز از صد سال داشت.او راست : کتاب ادب القاضی. کتاب المحاضر و السجلات. وکتب محمدبن الحسن ابوعبداﷲ را نیز روایت کرده است.

معنی کلمه ابن سماعه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ سَماعه ، ابوعبدالله محمد بن سماعة بن عُبیدالله بن هلال تمیمی کوفی (۱۳۰-۲۳۳ق /۷۴۸- ۸۴۸م )، قاضی ، محدث و فقیه حنفی است.
نام وی در برخی از منابع ابن سِماعه و ابن سَمّاعه نیز آمده است . برخی نسبت وی را اشتباهاً تیمی یا تیهمی ثبت کرده اند. کنیه وی را وکیع ابوالاصبغ ضبط کرده است .
مشایخ
مشایخ وی در حدیث عبارتند از: لیث بن سعد، مسیب بن شریک ، یعلی بن خالد رازی ، ابویوسف قاضی و محمد بن حسن شیبانی و از دو نفر اخیر که از شاگردان برجسته ابوحنیفه بوده اند، فقه نیز آموخته است .
شاگردان و راویان
از شاگردان و راویان وی ، ابوجعفر احمد بن ابی عمران طحاوی، حسن بن محمد عنبر و شّاء، محمد بن عمران ضبّی و بکر بن محمد قمی را می توان یاد کرد.
جایگاه علمی
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابن سماعه

413- حديث هفتم در كافى ، ج 1، ص 531 از محمد بن يحيى ، از عبدالله بن محمد خشاب ، از ابن سماعه ...، و حديث چهاردهم در ج 1، ص 533 ابوعلى اشعرى ، از حسن بن عبيدالله ، از حسن بن موسى خشاب ، از على بن سماعه ... و در ارشاد، ص 328 به سند حديث چهاردهم و در اعلام الورى ، ص 369؛ عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 65؛ الخصال ص 480 هر دو از كلينى به سند حديث چهاردهم آمده است .