ابن ام عبد

معنی کلمه ابن ام عبد در لغت نامه دهخدا

ابن ام عبد. [ اِ ن ُ اُم ْ م ِ ع َ ] ( اِخ ) کنیت دیگر ابن مسعود صحابی.

معنی کلمه ابن ام عبد در فرهنگ فارسی

کنیت دیگر ابن مسعود صحابی

جملاتی از کاربرد کلمه ابن ام عبد

سيلى اءموركم بعدى رجال يطفئون السنة ، و يعملون بالبدعة ، و يؤ خرون الصلاة عنمواقيتها. فقلت : يا رسول الله ! ان اءدركتهم ، كيفاءفعل ؟ قال : تساءلنى يا ابن ام عبد كيف تفعل ؟ لا طاعة لمن عصى الله (16).يعنى پس از من مردانى زمام امورتان را به دست مى گيرند كه سنت مرا از ميان بر مىدارند، و به بدعتهاى خود عمل مى كنند وادى نماز را از زمانش به تاخير مى اندازند!پرسيدم : اى رسول خدا! اگر من همزمانشان باشم چه كنم ؟ فرمود: اى فرزند ام عبد! ازمن مى پرسى چه كنى ؟ فرمانبردارى از كسى كه خداى را عاصى باشد هرگز روا نيست .