اگر چه اسلام دين محبت است : و ما ارسلناك الا ژ للعالمين ؛ اما محبت ، گوهرى استكه با حقيقت صيقل مى خورد و درخشش آن خيرخواهى است كه لزوما محبت طرفمقابل را جذب نمى كند. از اينروست كه با وجود اينكه يك نگاه محبت آميز فرزند بهوالدين ، ثواب يك حج كامل را دارد،(121) و از صله رحم با عنوان يكى از بالاتريندرجه خير ياد شده است (122) اما آنجا كه اين محبت و اطاعت ، انسان را به معصيت الهى مىكشاند و موجب غضب خداوند مى شود، قرآن دستور به عدم اطاعت از والدين و قطع روابطخويشاوندى مى دهد: لا تجدوا قوما يومنون بالله و اليوم الآخر يوادون من حادالله ورسوله و لو كان ابائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم ..... (123) هيچ قومى رانخواهى يافت كه ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشد و در عينحال دوستى كنند با كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى مى كنند، هر چند آنها پدران ويا فرزندان و يا برادران و يا قوم و قبيله شان باشند.
ربنا و ادخلهم جنات عدن التى وعدتهم و من صلح من ابائهم و ازواجهم وذرياتهم انك انت العزيز الحكيم .
اما محبت ، گوهرى استكه با حقيقت صيقل مى خورد و درخشش آن خيرخواهى است كه لزوما محبت طرفمقابل را جذب نمى كند. از اينروست كه با وجود اينكه يك نگاه محبت آميز فرزند بهوالدين ، ثواب يك حج كامل را دارد،(121) و از صله رحم با عنوان يكى از بالاتريندرجه خير ياد شده است (122) اما آنجا كه اين محبت و اطاعت ، انسان را به معصيت الهى مىكشاند و موجب غضب خداوند مى شود، قرآن دستور به عدم اطاعت از والدين و قطع روابطخويشاوندى مى دهد: لا تجدوا قوما يومنون بالله و اليوم الآخر يوادون من حادالله ورسوله و لو كان ابائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشيرتهم ..... (123) هيچ قومى رانخواهى يافت كه ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشد و در عينحال دوستى كنند با كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى مى كنند، هر چند آنها پدران ويا فرزندان و يا برادران و يا قوم و قبيله شان باشند.
همانطورى كه اشاره شد در اين آيه براى مشركين دو عذر ذكر شده كه در ارتكاب فحشابا آن اعتذار مى جسته اند: يكى اينكه (پدران ما چنين مى كرده اند) و ديگرى اينكه(خداوند هم به ما چنين دستور داده ). از اين دو عذر آن عذرى كه مربوط به خطاب عمومى(يا بنى آدم ) است كه در اين داستان مكرر ذكر شده همانا عذر دوم است ، و به همين جهتدر آيه شريفه متعرض رد و پاسخ از همان شده است . و اما عذر اولشان گر چه در جاىخود عذر غير موجهى است ، و خداوند هم آن را موجه نمى داند، و در موارد زيادى از كلام مجيدخود آن را به امثال آيه (اولو كان ابائهم لا يعقلون شيئا و لا يهتدون ) رد كرده الااينكه داستان مورد بحث تنها شاهد بطلان عذر دوم آنان است .
عن العسكرى عليه السلام : اءمّا قوله عزّ وجلّ: (واليتامى ) فإ ن رسول اللّه صلى الله عليه و آله قال حثّ اللّه عزّ وجلّ على برّ اليّتامى لانقطاعهم عن ابائهم فمن صانهم صانه اللّه و من اءكرمهم اءكرمه اللّه و من مسح يده براءس يتيم رفقاً به جعل اللّه له فى الجنّة بكلّ شعرة مرّت تحت يده قصراً ئوسع من الدنيا بما فيها، و فيها ما تشتهى الا نس و تلذّ الا عين و هم فيها خالدون (851).
پـس روشـن گـرديـد كـه جمله (و لو كانوا ابائهم ...) مطلق اسباب مودت اشاره دارد. واگر تنها مودت ناشى از قرابت را ذكر كرد، به خاطر آن است كه مودت خويشاوندى قوىتـريـن مـحـبـت ، و هـم بـا ثـبـات تـريـن آن اسـت و زوالش ازدل به آسانى صورت نمى گيرد.
ولكن متعتهم و ابائهم حتى نسوا الذكر و كانوا قوما بورا لكن تو آنان و پدرانشانرا نعمت دار برخوردار كردى چندان كه پند و ياد تو را از ياد بردند و جماعتى بى خيرگشتند.(214)
ب : همسران مؤ من دنيايى كه با چهره اى زيبا در كنار همسرانشان قرار مى گيرند. (ومن صلح من ابائهم و اءزواجهم )(229)
(( (الذين يحملون العرش و من حوله يسبحون بحمد ربهم و يومنون به و يستغفرونللذين امنوا ربنا وسعت كل شى ء رحمة و علما فاغفر للذين تابوا و اتبعوا سبيلك وقهمعذاب الجحيم . ربنا و ادخلهم جنات عدن التى وعدتهم و من صلح من ابائهم و ازواجهم وذرياتهم انك انت العزيز الحكيم وقهم السيئات و من تق السيئات يومئذ فقد رحمته و ذلكهو الفوز العظيم ))) (442).
مـؤ لف : ايـن آيـه پـدرانـى را كـه در حـديـث نـامـشـان بـرده شـدهشـامـل نـمى شود، چون تنها مى فرمايد: ذريه مؤ منين را به ايشان ملحق مى كنيم ، و براىشـامـل شـدن پـدران مـنـاسـب تـر آن بـود كه ابن عباس دعاى ملائكه را بخواند كه گفتند:(ربنا و ادخلهم جنات عدن التى وعدتهم و من صلح من ابائهم و ازواجهم و ذرياتهم ).