[ویکی الکتاب] آباءنا. معنی أُمَّةً: گروهی از مردم(که بواسطه دین واحد یا مکان و زمان واحد گرد هم باشند و قصد و هدف مشترکی داشته باشند) - دین (در عبارت "بل قالوا انا وجدنا اباءنا علی امة و انا علی آثارهم مهتدون "کلمه امت به معنای طریقهای است که مقصود آدمی باشد چون ماده أم ، یؤم به معنای... ریشه کلمه: ابو (۱۱۷ بار)نا (۱۱۸۲ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه اباءنا
گروهى ديگر از منكران غيب توده مردمى هستند كه بر اساس عادات و رسوم سنتى و تقليداز نياكان خود، غيب را انكار مى كنند: (انا وجدنا اباءنا على امه و انا على اثارهم مقتدون )(386) و خداى سبحان آنان را ارشاد مى كند كه مقلد نيز بايد در تقليد خود محقق باشدو بداند از چه كسى و با چه شرايطى تقليد كند: (او لو كان اباؤ هم لا يعقلون شيئا ولا يهتدون ).(387)
و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا عليها اباءنا والله امرنا بها...
هرگز در فرهنگ عمومى مردم رجوع تشنه به آب و گرسنه به نان از سنخ استشفاعنيست . البته اگر كسى توجه كند كه شافى و ساقى و مطعماصيل خداوند است : يطعمنى و يسقين # وإ ذا مرضت فهو يشفينِ (533) ودر اينحال به وليّى از اولياى الهى به اذن خدا تقرب جويد تا فكر طبيب به تشخيصبيمارى و داروى معالج آن هدايت شود و نيز سايروسايل و اسباب فراهم گردد، در چنين موردى معناى شفاعت تكوينى صادق است . در لسانقرآن ، بخش عمده شفاعت ناظر به مسائل تكوين است ؛ زيرا بخش مهمّى از شفاعت نفى شدهدر قرآن ، به ردّ شبهه بت پرست ها باز مى گردد كه مربوط به شفاعت تكوينى است .توضيح اين كه ، اگر چه توده بت پرستان براساس سنت و عادت جاهلى خود،كوركورانه مى گفتند: إ نّا وجدنا اباءنا على أُمّة و إ نّا على اثارهم مقتدون (534)،ليكن محقّقان آنها چند دليل براى بت پرستى خود اقامه مى كردند كه همه يا غالب آنهابه شفاعت تكوينى بت ها بازمى گردد و قرآن كريم برخى از آن ادّله رانقل و نقد كرده است .
بل قالوا انا وجدنا اباءنا على امه و انا على آثارهم مهتدون
درباره آيه زخرف : ((انا وجدنا اباءنا على امة و انا على آثار هم مقتدرن ))از نامهماءمون آورده است كه امت در اين آيه يعنى : دين . (بحارا الانوار، ج 49 ص 214).
وثنين حجاز گرفتار سنت تقليد كور جاهلى بودند و مى گفتند: چون گذشتگان ما دربرابر بتها خضوع مى كردند، ما نيز همان روش را ادامه مى دهيم : (ان وجدنا اباءنا علىامه و انا على اثارهم مقتدون ) (910) خداى سبحان در پاسخ آنان مى فرمايد: (والذين منقبلكم ). اين جمله كه شامل همه نسلهاى گذشته بشر مى شود، دو پيام دارد:
و اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا عليه اباءنا اولو كان الشيطانيدعوهم الى عذاب السعير(21)
و لذا مى بينيم قوم ابراهيم (عليه السلام )، وقتى آن جنابدليل بت پرستى را از ايشان مى پرسد در جوابش مى گويند: بلكه ما پدران خود رايافتيم كه چنين مى كردند (اذ قال لابيه و قومه ما هذهالتماثيل التى انتم لها عاكفون قالوا وجدنا آباءنا لها عابدين ) و آيه(قال هل يسمعونكم اذ تدعون او ينفعونكم او يضرون قالوابل وجدنا اباءنا كذلك يفعلون ).
اما بيان اول اينكه بگوييم : اگر خدا مى خواست كه ما بت نپرستيم قطعا نمى پرستيديم، بـراى ايـنـكه تخلف اراده خدا از مرادش محال است ، و چون ما بت مى پرستيم ، پس معلوممـى شـود او ايـن مـعـنـا را نـخـواسـتـه ، و هـمـيـن كه نخواسته ما بت نپرستيم خود اجازه بهپـرسـتـيـدن بـت اسـت ، پـس از نـاحيه خدا منعى از پرستش شركاء كه ملائكه طائفه اى ازآنـهـايـنـد نـرسـيـده . ايـن آن مـعـنـايـى اسـت كـه از سـيـاققـبـل و بـعـد آيـه (سيقول الذين اشركوا لو شاء اللّه ما اشركنا و لا اباءنا و لا حرمنا منشى ء) نيز به ذهن مى رسد.
سوم . نهى از تقليد فرد هدايت نايافته و غير عاقل . زيرا تقليد بيكارى بدون جنبش است ، خداوند سبحان در مذمت اينان مى فرمايد: و اذا قيل لهم اتبعوا ما اءنزل الله قالوا بل نتبع ما اءلفينا عليه اباءنا اءو لو كان اباؤ هم لا يعقلون شيئا و لا يهتدون . (286)