مستوعب

معنی کلمه مستوعب در لغت نامه دهخدا

مستوعب. [ م ُ ت َ ع ِ ] ( ع ص ) همگی چیزی گیرنده. || از بیخ کننده بینی را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به استیعاب شود.

معنی کلمه مستوعب در فرهنگ معین

(مُ تَ عِ ) [ ع . ] (اِفا. ) گیرنده همه چیز را، همه را فراگیرنده .

معنی کلمه مستوعب در فرهنگ عمید

فراگیرنده، شامل.

معنی کلمه مستوعب در فرهنگ فارسی

( اسم ) گیرنده همه چیزی را همه را فرا گیرنده . یا قسمت مستوعب .تقسیمی است که دایر مدار نفی واثبات باشد

جملاتی از کاربرد کلمه مستوعب

75-منبع آداب و سنن ياد شده درزيارت ، از كتباهل سنت است ، از جمله : احياء العلوم ، تذكره ، مستوعب ،المدخل ، شفاء السقام ، وفاء الوفاء، المواهب اللدنيه ، الجوهر المنظم ، مراقى الفلاح ،مجمع الانهر، مفتاح السعادة ، شرح المواهب ، كنزالمطالب ، الكفايه ، الارشادات السنيه ،الفقه على المذاهب الاربعه .
سوم اينكه دين خدا لايزال رو به كمال داشته ، تا آنجا كه تمامى قوانينى را كه همهجهات احتياج بشر را در زندگى در برداشته باشد متضمن شده باشد، در اين هنگام استكه دين ختم مى شود و ديگر دينى از ناحيه خدا نمى آيد، و به عكس وقتى دينى از اديانخاتم اديان باشد، بايد مستوعب و در برگيرنده تمامى جهات احتياج بشر باشد، و خداىتعالى در اين باره مى فرمايد: (ما كان محمد ابا احد من رجالكم ، و لكنرسول اللّه و خاتم النبيين ) و نيز فرموده : (ونزلنا عليك الكتاب تبيانالكل شى ء) و نيز فرموده : (وانه لكتاب عزيز لا ياتيهالباطل من بين يديه و لا من خلفه ).
مساءله 13 - اينكه خانه سكناى مديون بخاطر دينش فروخته نمى شود مخصوصحال حيات او است ، پس اگر از دنيا برود و چيزى جز خانه مسكونيش بجاى نگذاشتهباشد و يا اگر چيز ديگرى هم بجاى گذاشته دين او همه اموالش را مستوعب و يا شبيهبه مستوعب باشد خانه اش نيز مانند ساير ماتركش بفروش مى رسد و صرف اداء دينشمى شود.