مستهتر

معنی کلمه مستهتر در لغت نامه دهخدا

مستهتر. [ م ُ ت َ ت ِ ] ( ع ص ) پیروی کننده از هوای خود که به کرده خویش اهمیت ندهد. || عقل بشده از کلانسالی. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به استهتار شود.
مستهتر. [ م ُ ت َ ت َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استهتار. صاحب چیزهای باطل و هیچکاره. ( منتهی الارب ). بسیار اباطیل. کثیرالاباطیل. ( از اقرب الموارد ). || مستهتر به ؛ حریص نسبت به چیزی که جز آن نگوید ونکند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به استهتار شود.

معنی کلمه مستهتر در فرهنگ فارسی

صاحب چیزهای باطل و هیچکاره

جملاتی از کاربرد کلمه مستهتر

... و در اين زمان ، اين همه و صد افزونتر از آن را در اوحدى دوران ، فرزانه دلسوخته ،مستغرق در ياد محبوب و مستهتر در ذكر معبود، فروغدل سالكان و بهجتِ عارفان ، خدا آشناى كامل ، سلمان زمان و پيرو راستين آيت عظماى الهى، امير مؤ منان علىّ بن ابى طالب عليه السّلام در علمعمل : آيتِ حقّ، حاج محمّد تقى بهجت - ادام اللّه ظلّه الوارف - متجلّى ديدم .