مزوار

معنی کلمه مزوار در لغت نامه دهخدا

مزوار. [ م ِزْ ] ( ع اِ ) لغتی است بربری و اصل آن اَمِزوار یا دَمِزوار است و الف اول آن در تداول و استعمال حذف شده است و به معنی رئیس ، شیخ ، آقا سَرور و سردسته میباشد. ج ، مَزوار، مَزوارة. ( از دزی ج 1 ص 613 ) :... و جعل ابا جعفر الذّهبی مزواراً للطلبة و مزواراً للاطباء و کان یصفحه المنصور و یشکره. ( عیون الانباء ج 2 ص 77 سطر 2 ).

جملاتی از کاربرد کلمه مزوار

در سال ۱۳۷۰ روابط از نو برقرار شد. دولت مراکش در اواخر سال ۸۷ به دلیل دخالت ایران در امور بحرین روابط با تهران را قطع کرده بود. در تماس تلفنی محمدجواد ظریف و صلاح‌الدین مزوار، وزیران امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و کشور پادشاهی مغرب، طرفین ضمن تأکید بر همکاریهای دیرینه دو ملت و دو کشور، بر ضرورت و بازگشت روابط دیپلماتیک توافق نمودند و قرار شد سفارتخانه‌های دو کشور به زودی بازگشایی شود.