مرجوح
معنی کلمه مرجوح در فرهنگ معین
معنی کلمه مرجوح در فرهنگ عمید
معنی کلمه مرجوح در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مرجوح در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه مرجوح در ویکی واژه
مرجوحین.
جملاتی از کاربرد کلمه مرجوح
پس از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه مهلت دادن ابليس تا روز وقت معلوم ، ازباب تقديم مرجوح بر راجح و يا ابطال قانون عليت نيست . بلكه در باب آسان ساختن امر امتحان است و لذامى بينيم دو طرفى است و درمقابل ابليس ملائكه را هم مهلت داده ، پس ديگر چه جاى اشكال است .
و ايـن آيـه شريفه حجتى تمام براين معنا اقامه مى كند كه بر هر كس واجب است به دسته يادآوران خدا و مراقبين اعمال بپيوندد، نه به آنهايى كه خدا را فراموش كردند. بيان اين حجت آن است كه اين دو طائفه - يعنى يادآوران خدا و فراموشكاران خدا و سومى ندارند -و سـايـريـن بـالاخـره بـايـد بـه يكى از اين دو طائفه ملحق شوند، و اين دو طائفه يكسان نيستند تا پيوستن به هر يك نظير پيوستن به ديگرى باشد، و آدمى از اينكه به هر يك مـلحـق شـود پـروايـى نداشته باشد، بلكه يكى از اين دو طائفه راجح ، و ديگرى مرجوح اسـت ، و عـقـل حكم مى كند كه انسان طرف راجح را بگيرد، و آن را بر مرجوح ترجيح دهد وآن طرف يادآوران خدا است ، چون تنها ايشان رستگارند، نه ديگران ، پس ترجيح در جانب ايشان است ، در نتيجه بر هر انسانى واجب پيوستن به آنان را اختيار كند.
مساءله 11 - همانطور كه سوگند به امرى مرجوح (يعنى انجام كارى كه نكردنش بهتر است يا ترك عملى كه انجامش بهتر است ) منعقد نمى شود در امرى هم كه راجح بوده و بر انجامش سوگند ياد كرده ولى بعدا مرجوح شده آن سوگند شكسته مى شود، واگر دوباره از مرجوحيت درآيد و راجح شود سوگندمنحل شده بنابراقوى دوباره منعقد نمى شود.
در جواب ممكن است گفته شود مورد تنزيه ، ترجيح مرجوح بر راجح و ترجيح يكى از دومتساوى بر ديگرى و تبعيض نارواست ؛ زيرا فرشتگان پس از استنباى خداوند و روشن شدن شايستگى آدم و عدم توان و استعدادشان ، پى بردند كه عدم تعليم اسماء به آنان از باب منع فيض نبود؛ بلكه براى آن بود كه آنان توان چنين را نداشتند و مستعد براى شاگردى بى واسطه خداوند نبودند. سبحانك يعنى تو ازبخل ورزى و از عدم اعطاى خلافت يا علم در موردى كه توان و قابليت آن وجود دارد منزهى .
نظير اين بحث ، بحثى است كه پيرامون انظار ( مهلت دادن ) كه در جمله (انك من المنظرين) است كرده اند كه اين مهلت دادن به ابليس و او را براى هميشه به جان بشر انداختن كار قبيحى است ، و ترجيح دادن مرجوح بر راجح است .
خلاصه آن كه ، 1 هر چيزى كه اعتقاد به آن لازم يا ممنوع است و يا تخلق به آن راجح يا مرجوح است و يا امتثال آن شايسته يا اجتناب از آن راجح باشد، خواه به نحو وجوب يا استحباب و خواه به نحو حرام يا مكروه ، مطلبى است دينى (به لحاظ مقام ثبوت )
لازم است توجه شود كه چون خداوند سبحان به مقتضاى (هوالاءول ) آغاز هر كار و هر شاءن است ، اگر كارى بدون توجه به او آغاز شود منقطع الاول است ؛ چنانكه اگر كار و شاءنى بدون قصد قرب به او كه (هو الاخر ) است ، انجام شود منقطع الآخر و ابتر خواهد بود . از اين رو لازم است كه هر كارى به نام خدا آغاز شود. قهرا چنين كارى بى رجحان نيست ؛ زيرا كار مرجوح كه خدا از آن ناراضى است هرگزبه خداوند نسبت ندارد .