مخصر

معنی کلمه مخصر در لغت نامه دهخدا

مخصر. [ م ُ خ َص ْ ص َ ] ( ع ص ) باریک. یقال کشح مخصر؛ میان باریک : و رجل مخصرالقدمین ؛مرد که اخمص او به زمین نرسد از باریکی. و رجل مخصرالبطن ؛ مرد باریک شکم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به مخصرة شود.

جملاتی از کاربرد کلمه مخصر

158- در ( رجـال كـشـى ) بـه جـاى (نـعـل مـخـضـر ) ، ( نعل مخصر ) آمده كه نوعى كفش شبيه ( كفش تابستانى) اسـت و بـه جـاى ( بـرسـى ) ، ( نـرسـى ) در (رجال النجاشى ) و ( مجالس المؤ منين ) ذكر شده است . (ويراستار).