مجهول الحال
معنی کلمه مجهول الحال در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مجهول الحال
اين را هم بايد دانست هر آن روايتى كه نام اين دو پسر آدم را ضبط كرده همان هابيل و قابيل است ، و آنچه در تورات رائج ، در دست يهود آمده هابيل و قايين است ، ولى تورات هيچ سندى ندارد، براى اينكه سند تمامى تورات هاى موجود در روى زمين منتهى به يك نفر مجهول الحال مى شود و علاوه بر آن خرافات وتحريف هائى كه دارد هويدا است .
اين مطلبى است كه متكى به هيچ دليل عقلى يا نقلى نمى باشد؛ زيرا مجرد مصاحبت پيغمبر هر چند فضيلتى است ، ولى بدون شك ، چيزى نيست كه دليلى بر مصون بودن آن وجود داشته باشد. بنابراين صحابه از لحاظ مصون ماندن از خطا و گناه ، مانندساير مردم هستند كه افراد موثق ، عادل و منزّه از معصيت خداوند، در ميان آنها زياد است . و گناهكار متجاوز و مجهول الحال هم پيدا مى شود.
و محققين از قدما و متاخرين ايشان بر آنند كه اين كتاب دراصل به زبان عبرانى نوشته شد و سپس به زبان يونانى و ساير زبان ها ترجمه شده است و تازه نسخه اصلى و عبرانى آن هم مفقود شده ، پس آنچه ترجمه از آن به جاى مانده مجهول الحال است و معلوم نيست مترجم آن كيست ، مدرك ما در اين ادعا كتاب ميزان الحق است ، البته صاحب قاموس الكتاب المقدس هم با ترديد به آن اعتراف نموده است .
90- مقصود از مُسْتضْعَف در اينجا، كسى است كه از تشخيص مذهب حقّ - يعنى شيعه اماميّه اثنى عشرى - عاجز بوده ، و هيچ دشمنى با آن مذهب نداشته ، و در عين حال مجهول الحال هم نباشد.
ادله شرعى داريم كه عدالت در راوى خبر واحد، به طور مطلق شرط است ، هر چند صحابى باشد. ولى هر كس كه عادل نبود، حديث وى به حكم ادله قطعى هم مطلقاً از درجه اعتبار ساقط است . افراد مجهول الحال نيز همين حكم را دارند. درباره اين افراد نيز بايد تحقيق شود تا عدالت ايشان ثابت گردد. در آن هنگام به حديث آنها تنها در فروع ،استناد مى شود، ولى در اصول دين به خبر واحد عادل احتجاج نمى شود. اگر عدالت راوى خبر واحد ثابت نشود، راهى به عمل كردن به آنچه او حديث مى كند وجود ندارد.