متورع
معنی کلمه متورع در فرهنگ معین
معنی کلمه متورع در فرهنگ عمید
معنی کلمه متورع در فرهنگ فارسی
( اسم ) پرهیزگار پارسا : این که پدرم ترا دوست بود و در معیشت متورع بود . جمع : متورع .
جملاتی از کاربرد کلمه متورع
سيّد مؤ يّد جليل سيّد عليخان مدنى شيرازى صاحب شرح صحيفه و صمديه و غيره دركتاب (كلم الطيب و الغيث الصيب ) گفته كه : من ديدم به خط بعضى از اصحاب خود از سادات اجلاّء صلحاء ثقات كه صورت آن ، اين بود كه شنيدم در ماه رجب سنه 1093 ازبرادر فى اللّه المولى الصدوق ، جامع كمالات انسيه و صفات قدسيه ، اميراسماعيل بن حسين بيك بن على بن سليمان جابرى انصارى اناراللّه تعالى برهانه كه گفت : شنيدم شيخ صالح متقى متورع شيخ حاجى عليا مكى گفت