متناسبه

معنی کلمه متناسبه در لغت نامه دهخدا

متناسبه. [ م ُ ت َ س ِ ب َ ] ( ع ص ) مؤنث متناسب : و بر سطح دیگر انواع و نغمات و اصناف و اصوات و ایقاع نقرات و ازمنه متفاوته و متناسبه و... نشان کرد. ( سندبادنامه ص 65 ). و رجوع به ماده قبل شود.

معنی کلمه متناسبه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث متناسب جمع : متناسبات .

جملاتی از کاربرد کلمه متناسبه

  ـ پرگار متناسبه. (ترجمه)، نسخۀ خطی؛ طرز ساختن و موارد استعمال پرگار.
و ظاهر است كه اين مطلب با آنچه ((تناسخيه )) مى گويند مباين است ؛ زيرا مذهب آنها ايناست كه روح پس از مرگ به بدن حيوانات متناسبه با آن ، چنانچه قبلا گفته شد تعلقمى گيرد و آنچه قرآن مجيد خبر داده عبارت از تغيير صورت و هياءت ظاهريهاصل معصيت است به اينكه بدنى را كه آن نفوس شقيه داشتند و به صورت انسانى بودخداوند متعال به قدرت قاهره خود عين همان ابدان را به صورت حيوانات منقلب فرمود بهطورى كه پس از مسخ شدن ، اقارب آنها كه آمدند و آنها را به آنشكل ديدند همه آنها را شناختند چنانچه مسخ شدگان هم آنها را مى شناختند ولذا به آنهاسخن مى گفتند كه آيا شما را نصيحت ننموديم و نهى نكرديم ؟ آنها نمى توانستند جواببدهند و در عوض ‍ گريه مى كردند. و در روايات كثيره است كه هر قومى كه خداوند آنهارا مسخ فرمايد، بيش از سه روز در دنيا نخواهند ماند و آنچه را كه موجود است از ميمونها وخوكها و ساير حيوانات همگى حيوان و از نسل حيوان اند نه اينكه ازنسل مسخ شدگان باشند و علت اينكه به آنها ((مسوخات )) گفته مى شود براى اين استكه مسخ شدگان از افراد بشر به صورت آنها مسخ شدند پس هلاك گرديدند.