متعمق

معنی کلمه متعمق در لغت نامه دهخدا

متعمق. [ م ُ ت َ ع َم ْ م ِ ] ( ع ص ) دوراندیشنده در سخن و به مغ سخن رسنده. ( آنندراج ). دوراندیش در سخن و به مغ سخن رسیده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعمق شود.

معنی کلمه متعمق در فرهنگ معین

(مُ تَ عَ مِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) آن که به عمق چیزی رسیده ، ژرف اندیش ، ج . متعمقین .

معنی کلمه متعمق در فرهنگ فارسی

دوراندیش، کسی که بعمق وکنه چیزی بیندیشد
( اسم ) آنکه بعمق چیزی رسیده ژرف اندیش جمع : متعمقین .

معنی کلمه متعمق در ویکی واژه

آن که به عمق چیزی رسیده، ژرف اندیش ؛
متعمقین.

جملاتی از کاربرد کلمه متعمق

اگر بهره انسانها از قرآن كريم تلاوت صرف بود؛ ژرف نگرى و استخراج معارف بلند توحيدى از آن جايى نداشت . در حالى كه طبق حديث مزبور متعمقان معرفتى مجازبلكه موظفند در آن غوص كرده ، بهره ور گردند . از اين رو حكماى الهى معارف توحيدى فراوانى را از سوره مباركه اخلاص ‍ استفاده كرده اند . حضرت امام رضا (عليه السلام )مى فرمايد: كسى كه سوره ( قل هو الله احد ) را تلاوت كند و به آن ايمان آورد توحيد راشناخته است : كل من قرء (قل هو الله اءحد ) و آمن بها فقد عرف التوحيد ... (167)

مرحوم آخوند ملا صدرالمتالهين مى فرمايد: وقتى من به اين حديث رسيدم ، گريه كردم ،اين گريه شوق است ؛ چون مى بيند كه اين قبيل احاديث ، ناظر بهامثال اوست كه اقوام متعمقون اند، گريه شوق مى كند و دستابتهال و تضرع به سوى حقيقت نظام هستى دراز مى كند و توفيق فهم مطالب آيات وروايات را كه اسرار اهل ولايت اند، مساءلت و مطالبت مى نمايد.
چون خداوند - عزوجل - مى دانست كه درآخرالزمان اقوامى به دنيا مى آيند كه درمسائل عقيدتى و علمى متفكر و متعمق اند سوره توحيد و آياتى از سوره حديدرانازل فرمود. (نورالثقلين ، ج 5، ص 706).
از حضرت امام سجاد عليه السلام روايت شده است كه : چون خداوند مى دانست درآخرالزمان اقوامى مدقق خواهند آمد، سوره قل هو الله ... واوائل سوره حديد را نازل فرمود: ان الله عز وجل علم انه يكون فى آخر الزمان اقوام متعمقون ،فانزل الله تعالى قل هو الله احد والايات من سوره الحديد الى قوله و هو عليم بذاتالصدور، فمن رام وزاء ذلك فقد هلك .(719)

در عين حال كه بعضى آيات شريفه ، مثل آيات اول ((حديد)) و سوره مباركه ((توحيد))، به حسب حديث شريف كافى براى متعمقان ازآخر الزمان وارد شد، اهل ظاهر را نيز از آن بهره كافى است ؛ و اين از معجزات اين كتاب شريف و از جامعيت آن است .

قـوله : مـتـعـمقون عمق و عمق ، به فتح عين و ضم آن ، به معناى ته چاه وگـودال است . و به همين اعتبار رياضيين عمق را به بعد سوم جسم ، كه از سطح فوقان ىشـروع و بـه سـطـح تـحـتـانـى خـتـم شـود، اطـلاق كـنـنـد، چـنـانـچـه طول را به بعد اول و عرض را به بعد دوم اطلاق كنند. و نيز به همين اعتبار شخص صاحب نـظـر دقـيـق را مـتـعـمـق ، و نـظر دقيق را نظر عميق گويند، و نظر غير عميق را نظر سطحى گويند. گويى براى مطالب علميه نيز عمقى و تهى است كه شخص متعمق به عمق آن فرومـى رود و حـقـايـق را از تـك آن خـارج مـى كـنـد، و شـخـص جليل النظر در همان سطح باقى مانده و به عمق فرو نرفته است .