متشابهه

معنی کلمه متشابهه در لغت نامه دهخدا

( متشابهة ) متشابهة. [ م ُ ت َ ب ِ هََ ] ( ع ص ) مؤنث متشابه. مانند وشبیه و مشابه. ج ، متشابهات. ( از ناظم الاطباء ): قسم اول را اسماء متشابهة خوانند. ( اساس الاقتباس ص 10 ).

معنی کلمه متشابهه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث متشابه : ... قسم اول را اسمائ متشابهه خوانند . جمع : متشابهات .

جملاتی از کاربرد کلمه متشابهه

و از سوى ديگر روايتى ديگر مى گويد ابن عباس گفت : محكمات عبارتند از آيات ناسخه، و متشابهات عبارتند از آيات منسوخه ، كه از مجموع آن دو دسته روايات برمى آيد كهابن عباس معناى آيات محكمه را تاءويل آيات متشابهه مى دانسته ، و اين همان است كه گفتيم تاءويل به اين معنا در قرآن نداريم ، و منظور قرآن ازتاءويل چنين معنايى نيست .

وقتى كه انسان در سخن گفتنش يا تاءليف كتابى با الفاظ بازى مى كند با كلمات وجملات متشابهه وارد بحث شود در اين حال از اول بحث تا آخر آن هيچ اميدى براى مخاطب يامطالعه كننده در درك مطلبى باقى نمى گذارد و چنين مى پندارد كه با اين روش مىتواند در افكار وانديشه ها جاى پائى براى خود باز كند ولى بايد در اين مورد تجديدنظر كرد زيرا فهم مطلب و فهماندن آن اگر هدف قرار بگيرد بايد مانند يك مادردلسوز در زير دندانهاى تفكر وانديشه خود، مطلب را چنان سهل و ساده قرار داد تا بينندگان و شنوندگان ، به مجرد تماسّ، هيچ مشكلى بين خود وفهم مطلب نداشته باشند.