[ویکی الکتاب] معنی مَبْلَغُهُم: محل رسیدن آنان (منظور از عبارت "ذَ ٰلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ ﭐلْعِلْمِ " این است که آخرین مرز دانش و معرفت آنان همین متاع زود گذر دنیا ست و از درک سعادت اخروی غافلند) ریشه کلمه: بلغ (۷۷ بار)هم (۳۸۹۶ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه مبلغهم
2. جامعه اسلامى موظّف است روزانه در افزايش علم نافع بكوشد: (قل ربّ زدنى علما) (1500) وگرنه گرفتارِ (ذلك مبلغهم من العلم )(1501)، سپس محكوم فاءعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إ لاّ الحياة الدنيا (1502) مى شود. آنچه در اين حديث آمده از سنخ همين اشارات مرقوم است .
كلمه (ادارك ) در اصل (تدارك ) بوده ، و تدارك به معناى اين است كه اجزاى چيزىيكى پس از ديگرى (مانند حلقه زنجير) بيايد تا تمام شود و چيزى از آن باقى نماند ودر اينجا معناى (تدارك علمشان در آخرت ) اين است كه ايشان علم خود را تا آخرين جزءشدرباره غير آخرت مصرف كردند، تا بكلى تمام شد، و ديگر چيزى از آن نماند، تا با آنامر آخرت را دريابند بنا بر اين ، جمله مذكور در معناى اين آيه است كه مى فرمايد:(فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوة الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم ) و كلمه(عمون ) جمع عمى است .
اينها همه مسلم است ، و كسى را در آن ترديد نيست ، قرآن كريم هم در آيات چندى به آناشاره كرده ، از آن جمله مى فرمايد: (هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انمايتذكر اولوا الالباب ) و نيز مى فرمايد: (فاعرض عن من تولى عن ذكرنا و لم يرد الاالحيوه الدنيا ذلك مبلغهم من العلم ) و نيز مى فرمايد. (فما لهولاء القوم لا يكادونيفقهون حديثا) و نيز در ذيل آيه 75 همين سوره كه از آيات مورد بحث است مى فرمايد:(انظر كيف نبين لهم الايات ثم انظر انى يوفكون ).
ضـمـيـرهـاى هـفـتـگـانـه جـمـع كـه در ايـن آيـه اسـت ، هـمـه بـه اقـوامقـبـل از مـشـركـيـن مـعـاصـر رسـول خـدا برمى گردد. مراد از جمله (بما عندهم من العلم )اطلاعاتى است كه از زينت زندگى دنيا و فنون تدبيرى است كه براى به دست آوردن آنداشـتـنـد، و خـداى سـبـحـان ايـن فـنـون تـدبـيـر را علم ناميده ، تا بفهماند غير از آن علمىنداشتند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : (يعلمون ظاهرا من الحيوه الدنيا و هم عن الاخرةهـم غافلون ) و نيز فرموده : (فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوه الدنياذلك مبلغهم من العلم ).
و همچنين آيه شريفه : (ان الظن لا يغنى من الحق شيئا، فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لميرد الا الحيوة الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم )
حال اگر بگوئى طريقه تفكر منطقى طريقه اى است كه هم كافر بر آن مسلط است و هممؤ من ، هم از فاسق بر مى آيد و هم از متقى ، با اينحال چه معنا دارد كه خداى تعالى اين طريقه را از غيراهل تقوا و پيرو دين نفى كرده و فرمود كافر و فاسق علم صحيح و تذكر درست ندارد؟:(و ما يتذكر الا من ينيب ) و يا فرموده : (و من يتق اللهيجعل له مخرجا)، و يا فرموده : (فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوةالدنيا ذلك مبلغهم من العلم ان ربك هو اعلم بمنضل عن سبيله و هو اعلم بمن اهتدى )، و رواياتى هم كه مى گويد علم نافع تنها بااعمال صالح به دست مى آيد بسيار زياد است .
و نيز فرموده : فاعرض عن من تولى عن ذكرنا، و لم يرد الا الحيوة الدنيا، ذلك مبلغهم منالعلم ).
ذلك مبلغهم من العلم إ ن ربك هو اءعلم بمن ضل عن سبيله و هو اءعلم بمن اهتدى(30)
و اين آيه قريب المضمون با آيه زير است كه مى فرمايد: (فاعرض عن من تولى عنذكرنا و لم يرد الا الحيوة الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم ان ربك هو اعلم بمنضل عن سبيله ) چون اين آيه نيز دلالت دارد بر اينكه اعراض از ذكر خدا غفلت از آيات اواست ، و باعث آن مى شود كه ديد آدمى كوتاه گشته ، علم او تنها در چهار ديوارى تنگزندگى دنيا و شؤ ون آن دور بزند. آرى ، كسى كه از ياد خداغافل است خواستش نيز از چهار ديوارى زندگى مادى دنيا فراتر نمى رود، و اين خودضلالت از راه خدا است ، كه در آيه زير اين ضلالت به فراموشى روز حساب تعريفشده ، مى فرمايد: (ان الذين يضلون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يومالحساب )
(فاعرض عن من تولى عن ذكرنا ولم يرد الا الحيوه الدنيا# ذلك مبلغهم من العلم ).(468)