لم لم

معنی کلمه لم لم در لغت نامه دهخدا

لم لم. [ ] ( اِ )به لغت مغربی قطف بحری است. ( فهرست مخزن الادویه ).، لملم. [ ل َ ل َ ] ( ع ص ) گرد و فراهم آمده بسیار. یقال : حی ٌ لملم و جیش ٌ لملم ؛ ای کثیر. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه لم لم در فرهنگ فارسی

به لغت مغربی قطف بحری است

جملاتی از کاربرد کلمه لم لم

هر رنج که دیده‌ست او در رنج شدیدست او محو است که عید است او باقی دهل و لم لم
اينان كسانى هستند كه خودشان مى گويند: ما را موعظه كنى يا نكنى سودى نمى بخشد:(سواء علينا اوعظت ام لم تكن من الواعظين ) (294) و خداى سبحان نيز درباره آنان مىگويد: انذارشان كنى يا نكنى ايمان نمى آورند: (ان الذين كفروا سواء عليهمءانذرتهم لم لم تنذرهم لايؤ منون ) (295)
همه مستیم ای خواجه به روز عید می ماند دهل مست و دهلزن مست و بیخود می زند لم لم

تقابل بين آيات آغازين سوره كه سخن از هدايت متقين داشت با آيه مورد بحث كه بيانگر هدايت ناپذيرى كافران است ، اقتضا مى كرد كه در اين آيه شريفه به جاى تعبير (ءانذرتهم ام لم تنذرهم )، گفته شود: اهديتهم لم لم تهدهم.