لغفار

معنی کلمه لغفار در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
غفر (۲۳۴ بار)ل (۳۸۴۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه لغفار

طعام آسمانى   شقيق بلخى گويد: سالى به حج مى شدم . چون يكمنزل برفتم ، از گرد قافله بر آمدم . جوانى را ديدم كه گليمى در خود پيچيده و بركناره اى رفته . گفتم : اين جوان به حج خواهد رفت و زاد مردمان ، بروم و وى را ملامت(200) كنم . روى به وى نهادم به من نگريست و گفت : يا شقيق ! ان بعض الظناثم (201)، باز گشتم و گفتم : اين جوان بدانست آنچه دردل من بود. چون به ديگر منزل فرود آمديم . گفتم : بروم و از وى حلالى خواهم . چونبرفتم نماز مى گزارد. چون سلام بازداد و گفت : يا شقيق ! انى لغفار لمن تاب.(202)
پس ذكر مغفرت و رحمت ، مقرون است به شروطى چندت كه قاصر است عارف از رسيدن وادراك آن ، و خداى تعالى فرموده : و انى لغفار لمن تاب و امن وعمل صالحا ثم اهتدى سوره طه آيه 82 به درستى كه من بسيارآمرزنده هستم نسبت به كسى كه توبه كند و ايمان داشته باشد و كار شايسته بنمايد وسپس راه به سوى مرا نيز يافته باشد خداوندمتعال ، مقرون گردانيده مغفرت خود را به چهار شرط: توبه ، ايمان ،عمل صالح ، و هدايت .
762- انى لغفار لمن تاب و امن و عمل صالحا - طه : 82.
و إ نى لغفار لمن تاب و ءامن و عمل صلحا ثم اهتدى(82)
و در كافى به سند خود از عبد الرحمان بن ابى ليلى ، از ابى عبد اللّه امام صادق(عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالىقبول نمى كند مگر عمل صالح را و نيز قبول نمى كند مگر وفاى به شرط و عهد را، پسهر كس به شرط خدا وفا كند و آنچه را كه او در عهد خود قيد كرده به كار بندد، بهآنچه نزد وى است مى رسد و وعده خود را تكميل كرده ، زيرا خداى تعالى بندگان خود رابه راه هدايت خبر داده و براى آنان در آن راه هدايت ، علامتها نصب كرده و بيان كرده كهچگونه آن راه را سلوك كنند، و فرموده و (انى لغفار لمن تاب و آمن وعمل صالحا ثم اهتدى ) و نيز فرموده : (انمايتقبل اللّه من المتقين ) پس هر كس از خدا در آنچه دستور داده بترسد خداى را مؤ من ملاقاتمى كند مؤ من به آنچه رسول خدا آورده .
شقيق بلخى گويد: سالى به حج مى شدم . چون يكمنزل برفتم ، از گرد قافله بر آمدم . جوانى را ديدم كه گليمى در خود پيچيده و بركناره اى رفته . گفتم : اين جوان به حج خواهد رفت و زاد مردمان ، بروم و وى را ملامت(200) كنم . روى به وى نهادم به من نگريست و گفت : يا شقيق ! ان بعض الظناثم (201)، باز گشتم و گفتم : اين جوان بدانست آنچه دردل من بود. چون به ديگر منزل فرود آمديم . گفتم : بروم و از وى حلالى خواهم . چونبرفتم نماز مى گزارد. چون سلام بازداد و گفت : يا شقيق ! انى لغفار لمن تاب
فضل خدا، نبوت رسول و رحمتش ولايت على (عليه السلام ) است ؛ پس ‍ شيعه بايد بهنبوت و ولايت ، خوشحال باشد و اين براى آنان بهتر است از آنچه دشمنان ازمال و فرزند و اهل در دنيا جمع مى نمايند؛ قسم به خدا، يا على ! تو خلق نشدى مگربراى پرستش پروردگارت ؛ و به تو معالم دين شناخته مى شود و راه كهنه به تواصلاح مى گردد. هر كس از تو گمراه شد، گمراه است و خداوند هدايت نمى كند كسى راكه ولايت تو ندارد و هدايت به تو نشده است ، و اين است معنىقول خداوند عزوجل : (و انى لغفار لمن تاب و آمن وعمل صالحا ثم اهتدى ) (10): (من زياد آمرزنده ام كسى را كه بازگردد و ايمانآورد و عمل صالح انجام دهد و به راه آيد)، يعنى به ولايت تو آيد. خداوند مرا امر كردهاست كه هر حقى كه بر من فرض كرده براى تو مقرر كنم ؛ حق تو واجب است بر كسى كهايمان آورد؛ اگر تو نبودى حزب الله شناخته نمى شد، به تو دشمن خدا شناخته مىشود، هر كه با ولايت تو خدا را ملاقات نكند چيزى ندارد.
و از آنـجـا كـه هـمـيشه بايد هشدار و تهديد با تشويق و بشارت ، همراه باشد تا نيروىخـوف و رجـا را كـه عـامـل اصـلى تـكامل است يكسان برانگيزد، و درهاى بازگشت به روىتوبهكاران بگشايد، آيه بعد چنين مى گويد: من كسانى را كه توبه كنند و ايمان آورندو عـمـل صـالح انـجـام دهـنـد و سـپـس هـدايـت يـابـند مى آمرزم (و انى لغفار لمن تاب و آمن وعمل صالحا ثم اهتدى ).