لصوت

معنی کلمه لصوت در لغت نامه دهخدا

لصوت. [ ل ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ لصت. ( منتهی الارب ). رجوع به لصت شود.

معنی کلمه لصوت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
صوت (۸ بار)ل (۳۸۴۲ بار)
صدا. . راستی ناپسندترین صداها صدای خران است جمع آن اصوات است. در آیه . بوسوسه شیطان صوت شیطان اطلاق شده و از آیه . روشن می‏شود که در پیش رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله» باید به آرامی صحبت کرد و صدا حتماً باید بلندتر از صدای آن حضرت نباشد چنان که بعد از علم به حکم نمی‏شود آن حضرت را از پشت دیوار و غیره صدا کرد باید صبر نمود تا خود تشریف بیاورد .

جملاتی از کاربرد کلمه لصوت

و در مجمع البيان در ذيل جمله (ان انكر الاصوات لصوت الحمير) گفته كه : از امامصادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: منظور، عطسه كردن به صداى بلند و زشتاست ، و همچنين اينكه كسى در سخن گفتن صداى خود را به طور ناخوشايندى بلند كند،مگر اينكه در حال دعا يا قراءت قرآن باشد.
((و اذ قال لقمان لابنه و هو يعظه يا بنى لاتشرك بالله ان الشرك لظلم عظيم ...يا بنى انها ان تك مثقال حبة من خردل فتكن فى صخرة او فى السماوات او فى الارضياءت بها الله ان الله لطيف خبير. يا بنى اقم الصلوة و امر بالمعروف و انه عن المنكر واصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور. و لاتصعر خدك للناس و لاتمش فى الارض ‍مرحا ان الله لايحب كل مختال فخور. و اقصد فى مشيك و اغضض ‍ من صوتك ان انكرالاصوات لصوت الحمير.))(778)
و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك إ ن اءنكر الا صوت لصوت الحمير (19)
و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير