لشکرگشایی

معنی کلمه لشکرگشایی در لغت نامه دهخدا

لشکرگشایی. [ ل َ ک َ گ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل لشکرگشای.

جملاتی از کاربرد کلمه لشکرگشایی

منطقهٔ گندهارا قلب شاهنشاهی کوشان و زادبوم یک جامعهٔ چند قومی و مدارا با گوناگونی‌های مذهبی بود. موقعیت مطلوب استراتژیک (سوق‌الجیشی) گندهارا و دسترسی مستقیم آن به راه‌های تجاری زمینی جاده ابریشم و پیوند آن با بندرها در دریای عرب، این منطقه را در طول تاریخ طولانی آن آماج لشکرگشایی‌های متعدد چون هخامنشیان، اسکندر مقدونی (۳۲۵/۲۴–۳۲۷/۲۶ ق. م)، مائوریاهای هند، سلوکیان، شاهان یونانی باختری و بازماندگان هندویونانی آنان (سده‌های سوم تا دوم ق. م)، سکاها و اشکانیان (سده‌های دوم تا یکم ق. م) ساخت.
از نظر وسعت زمین، شاهنشاهی هخامنشیان پهناورترین امپراتوری بود که دنیای باستان تا ۳۳۰–۳۳۱ پیش از میلاد شناخته بود، یعنی زمانی‌که این امپراتوری به‌دست اسکندر مقدونی در طی لشکرگشایی‌هایش از مدیترانه بسوی شرق، و از طریق افغانستان تا هند فرو می‌پاشد.
منطقهٔ گنداره قلب شاهنشاهی کوشان و زادبوم یک جامعهٔ چندقومی و مدارا با گوناگونی‌های مذهبی بود. موقعیت مطلوب استراتژیک (سوق‌الجیشی) گنداره و دسترسی مستقیم آن به راه‌های تجاری زمینی جاده ابریشم و پیوند آن با بندرها در دریای عرب، این منطقه را در طول تاریخ طولانی آن آماج لشکرگشایی‌های متعدد چون هخامنشیان، اسکندر مقدونی (۳۲۵/۲۴–۳۲۷/۲۶ ق. م)، مائوریاهای هند، سلوکیان، دولت یونانی باختر و بازماندگان دولت یونانی هند آنان (سده‌های سوم تا دوم ق. م)، دولت سکایی هند و اشکانیان (سده‌های دوم تا یکم ق. م) ساخت.