لذو

معنی کلمه لذو در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ذو (۳۷ بار)ل (۳۸۴۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه لذو

((قال الذين يريدون الحيوة الدنيا يا ليت لنامثل ما اوتى قارون انه لذو حظ عظيم (335) ))كسانى كه زندگى دنيا را مى خواهندمى گويند اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده نصيب ما هم مى شد. او صاحب بهره عظيمىاست - واقعا كيف دنيا را قارون مى كند! -.
و لما دخلوا من حيث امرهم ابوهم ما كان يغنى عنهم من اللّه من شى ء الا حاجه فى نفس يعقوبقضيها و انه لذو علم لما علمناه و لكن اكثر الناس لا يعلمون (68)
11 تاءخير در كيفر، يكى از شيوه هاى تربيت ونشانه ى لطف الهى وفرصتى براى توبه است . (اِنّ ربّك لذو فضل )
فـخـرج عـلى قـومـه فـى زيـنـتـه قـال الذيـن يـريـدون الحـيـوة الدنـيـا يـا ليـت لنـامثل ما اءوتى قرون انه لذو حظ عظيم(79)
466 - عن ابراهيم بن العباس قال : كنت فى مجلس الرضا عليه السلام فتذاكرناالكبائر و قول المعتزله فيها انها لاتغفر فقال الرضا عليه السلام :قال ابو عبدالله : قد نزل القرآن بخلاف قول المعتزلهقال الله عزوجل : (و ان ربك لذو مغفره للناس على ظلمهم ).
سپس اضافه مى كند: (خداوند، هم در برابر زشتيها و ستمهاى مردم ، داراى مغفرت است وهم داراى كيفر شديد است ) (و ان ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم و ان ربك لشديدالعقاب ).
و جمله (و ان ربك لذو مغفره للناس على ظلمهم و ان ربك لشديد العقاب )، يا جمله اىاست استينافى (نو) و يا جمله اى است حاليه ، كه سبب شگفت آورى درخواست عذاب ايشان راافاده مى كند و مى رساند كه پروردگار تو داراى رحمت واسعه اى است كه مردم را درجميع احوالشان و حتى در حال ظلمشان شامل است ، همچنانكه داراى غضبى شديد است ، و بااينكه رحمت او بر غضبش پيشى دارد پس چرا از رحمت واسعه او و مغفرتش اعراض مى كنند،و در خواست عذاب شديد او را مى نمايند، و در اين باره عجله هم مى كنند؟ راستى اين امرعجيبى است !
و اما جمله (ان اللّه لذو فضل على الناس و لكن اكثرهم لا يشكرون )، شكايت و عتابىاست كه بوسيله آن اشاره شده به عادت نكوهيده مردم ، كه بيشترشان نعمتهاى الهى راكفران مى كنند، و در مقابل عطيه و نعمتى كه او به آنان ارزانى داشته شكر نميگزارند. ومنظور از (فضل ) در اين جمله همان عطيه الهى است ، چون گفتگو درباره رزقى بود كهخدا براى بشر نازل كرده و رزق هم فضل است ، و اينكه مردمى پاره اى از عطاياى خداىتعالى را بر خود حرام كرده اند، كفران آن نعمت و بجا نياوردن شكر آن است .
3- در بهره مندى از نعمت هاى الهى ، نه افراط بايد كرد، نه تفريط. نه غرق شدن درشهوت ها و ماديّات ، نه پرهيز از نعمت ها ومحروم بودن از كاميابى هاىحلال . (اللّه لذو فضل على الناس )
اموالنا لذوی المیراث نجمعها و دورنا لخراب الدّهر نبنیها
پس هيچ انسانى جا ندارد به منظور ستايش خود فضيلتى را براى خود ذكر كند،حال چه اين كه در اين خودستايى راستگو باشد، و چه دروغ بگويد، براى اينكه او مالكآن فضيلت براى خود نيست ، اين خداى سبحان است كه آن فضيلت ، را به وى داده و او استكه فضل خود را به هر كس بخواهد و به هر نحو كه بخواهد عطا مى كند، و او است كه بادادن فضل و افاضه نعمتش هر كه را بخواهد عملا تزكيه مى كند و يا با ستايش قولىهر كه را بخواهد مى ستايد، و تزكيه مى كند، و به صفاتكمال ، شرافتش مى دهد، مثلا درباره برگزيدگى آدم و نوح (عليهما السلام ) مىفرمايد: (ان اللّه اصطفى آدم و نوحا) و درباره صداقت و نبوت ابراهيم و ادريس(عليهما السلام ) مى فرمايد: (انّه كان صديقا نبيّا) (او مردى بود صديق و پيامبر)، ودرباره علم يعقوب (عليه السلام ) مى فرمايد: (و انّه لذو علم لما علمناه ).