لذت داشتن

معنی کلمه لذت داشتن در لغت نامه دهخدا

لذت داشتن. [ ل َذْ ذَ ت َ ] ( مص مرکب ) دارای مزه خوش بودن. خوش بودن :
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را.سعدی.

معنی کلمه لذت داشتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- دارای لذت و خوشی بودن : روی خوش و آواز خوش دارندهریک لذتی بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آوازرا . ( سعدی لغ. ) ۲ - مز. خوش داشتن .

جملاتی از کاربرد کلمه لذت داشتن

ظاهرا از توقف يوسف در خانه عزيز بيش از دو سالى نگذشته بود كه همهاهل خانه مجذوب و فريفته اخلاق و رفتار او شدند. و در اين ميان كسى كه بيشتر از همهشيفته يوسف شد و علاقه اش كم كم به صورت عشقى آتشين درآمد و در اعماقدل و جانش اثر كرد، بانوى كاخ و همسر عزيز مصر بود كه نامشراعيل و لقبش زليخا ذكر شده است . علت اين عشق سوزان را كه تدريجا به صورتدل باختگى و علاقه جنسى در آمده و با آن سماجت درخواست كامجويى از يوسف كرد، در چندجهت ذكر شده است : اول اين كه زليخا فرزندى نداشت و از لذت داشتن فرزند محرومبود، به همين سبب در جستجو بود تا به جاى فرزند،دل خود را به انسانى ديگر در ميان افراد خانه بسپارد و اوقات فراغت خود را با مهروزى به وى سرگرم و سپرى سازد، و با آمدن يوسف در خانه او و به خصوص با اظهارتمايل شوهر و پذيرفتن او به عنوان فرزند، منظور زليخا عملى شد، اما اين علاقهشديد و دل دادگى كم كم از اين صورت خارج شد و به صورت ديگر در آمد.