لذ

معنی کلمه لذ در لغت نامه دهخدا

لذ. [ ل َذذ ] ( ع اِ ) خواب. || ( ص ) ماءٌ لذّ؛ آب خوشمزه. ( منتهی الارب ).
لذ. [ ل ُذذ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ لذیذ. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه لذ در فرهنگ فارسی

جمع لذیذ

جملاتی از کاربرد کلمه لذ

بـدان كـه ايـمـان نـيز از كمالات روحانيه اى است كه به حقيقت نوريه آن كمتر كسى آگاهگردد. حتى خود مؤ منين تا در عالم دنيا و ظلمت طبيعت هستند، از نورانيت ايمان خود و كراماتىكـه در پـيـشـگاه مقدس حق براى آنهاست مطلع نيستند. انسان تا در اين عالم است ، وضعياتايـن عـالم و عادات آن او را به طورى ماءنوس به خود (مى كند) كه هرچه از كرامات و نعمآن عـالم و يـا خـذلان و عـذاب آنـجا بشنود. فورا به يك صورت ملكى مقايسه مى كند، مثلاكـرامتهايى را كه حق تعالى براى مؤ منين وعده فرموده بهتر فرض مى كند، با اينكه اينمـقايسه قياس باطلى است . نعمتهاى آن عالم و روح و ريحانش به تصور ما درست نيايد وبـه قـلب مـا نظير آنها خطور نكرده . ما نمى توانيم تصور كنيم كه يك شربت آب بهشتداراى تـمـام لذات مـتصوره است ، از هر قبيل كه ممكن باشد، هر يك ممتاز از ديگر، كه كيفيتهر لذتى به لذات اينجا توان گفت شباهت ندارند.
آه ازین عمری کزو ذوقی ندیدم هیچ گه غافل از کیفیت لذات روحانی گذشت
16- رجوع شود به تاريخ چيست ك تاءليف اى . اچ . كار. ترجمه حسن كامشاد، ودرسهاى تاريخ ، ويل دورانت ، و لذات فلسفه ، تاءليفويل دورانت ، صص 312 291 .
صغیر در پی لذات دنیوی تا کی همی دو دست به سر میزنی مگر مگسی
عروس دلبر لذات وقت جلوه حسن گشاده طره و زلفین و روی باز به است
بـــيـــان تـــفـــضـــيـــلى پـــاره اى از لذات و نـــعـــمـــتهـاىاهل بهشت
بدانيد كسى كه مشتاق بهشت است در انجام اعمال نيك پيشى و سرعت مى گيرد و از لذات وهواهاى نفسانى باز مى ايستد. كسى كه از آتش دوزخ مى ترسد، به توبه از گناهانمبادرت مى ورزد و از محرمات و ارتكاب معاصى بر مى گردد. كسى كه در دنيا زهد پيشهكند، مصيبتها و سختيها بر او آسان شود و از آنها ناراحت نشود.
ای عشق خوش تهیهٔ لذات کرده ای طوطی سدره وقف خرابات کرده ای
و گفتند آنگاه خدای مر حکما را از فلاسفه پدید آورد، تا مر نفس را آگاه کردند‌اندرین عالم‌اندر صورت انسانی ازین سر، و بگفتندش که ترا عالمی دیگر است و تو خطا کرده‌ئی و بر هیولی جسمی فتنه‌ئی، و‌اندرین بنده بخطاء خویش مانده‌ئی، تا از لذات حسی دست بکشد و بآموختن فلسفه مشغول شود، تا ازین دشواری و رنج برهد.
خداوند متعال (درباره محروميت و ناكامى دنياپرستان از لذات و نعماى اخروى ) مى فرمايد:
آنها دلخوش بودند كه پيروان تسليمى دارند و بر آنها حكومت مى كنند و ما نيز از زرق وبرقهاى دنيا و لذات بى قيد و شرط و زودگذر آن كه بر اثر وسوسه هاى شياطيندلانگيز و دلچسب جلوه مى نمود دلخوش بوديم !.
کار خود آن کسی تباه نکرد که به لذات تن نگاه کرد
خیس مطلقش گفتن نشاید زانکه گر او را بود با لذات بخلی بالغرض گاهی کرم باشد
گر بکشتی نفس را رستی ز غم گو نشین فارغ ز لذات و الم
رسـول الله صـلى الله عـليه و آله فرمود: بسيار ياد كنيدشكننده و خراب كننده لذات را پس به درستى كه شما اگردر مضيقه و تنگ دستى بوده باشيد آن حالت را به توسعهتبديل مى كند پس به آن راضى مى شويد. و اگر در غنى وبـى نـيـازى بوده باشيد آن را دشمن جلوه مى دهد پس جود وبخشش مى كنيد و سبب اجر شما مى گردد، براى اينكه مرگآرزو را قـطـع مى كند و طى شدن شبها سبب نزديكى مرگ هامـى گـردد. و هـر كس وقت بيرون شدن جانش و وارد شدن درقبرش نتيجه آنچه از اعمال از پيش ‍ فرستاده مى بيند. و مىبـيند آنچه از او باقى مانده نفع او به حالش كم است و چهبـسـا شايد از راه باطل جمع كرده باشد و حقى را منع نمودهباشد.
قول هشدهم: اندر لذات و اثبات آن.
4 - شهوت : امام از هواى نفس پيروى نكند و لذات دنيا را بر آخرت ترجيح ندهد، زيراخداوند آخرت را محبوب امام ساخته ، همانگونه كه دنيا را براى ما محبوب نموده ، يعنىاگر حب دنيا در دل ما جاى گرفته ، در دل امام حب آخرت قرار دارد.
(اخلاد) به معناى ملازمت دائمى است ، و اخلاد بسوى ارض ، چسبيدن به زمين است ، و اينتعبير كنايه است از ميل به تمتع از لذات دنيوى و ملازمت آن .
باز در قاموس كتاب مقدس آمده است : (بنابراين حيات حواريون و مؤ منين ايام گذشتهعمرى مملو از انكار لذات و زحمات بيشمار و روزه دارى بود).
و ضد آنها که صفات بد باشد مضر و موجب ألمند در هر دو نشأه و این قسم از نعمت، نعمت است در دنیا و آخرت و ادراک آن مخصوص به انسان است، به خلاف سایر اقسام، که در بعضی از آنها غیر انسان نیز با انسان شریک است مثل لذت غلبه و استیلا، که در بعضی حیوانات دیگر نیز یافت می شود و مثل لذت شکم و فرج، که پست ترین لذات است که همه حیوانات در آن شریک اند، حتی کرم و حشرات.