قلعه چهریق
معنی کلمه قلعه چهریق در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه قلعه چهریق
ادوارد براون در همین خصوص میگوید:در تابستان ۱۸۵۰ میلادی در حالیکه محاصره زنجان در حال پیشرفت بود، شورش (قیام) بابی دیگری در نیریز در جنوب ایران روی داد. دولت که کاملاً هوشیار شده بود تصمیم گرفته بود که جنبش بابی را ریشه کن کند. باب که اکنون محکوم به بیش از سه سال حبس شدید در ماکو و قلعه چهریق شده بود، عملاً نمیتوانست بهطور مستقیم مسئول گرایش به مقاومت مسلحانه احتمالی توسط پیروانش در نظر گرفته شود. با این وجود دولت او را سرچشمه آن تعالیمی میدانست که کل امپراطوری ایران را دچار تشنج کرده بود و تصمیم به مرگ او گرفت. آنان تصور میکردند که با مرگ او کل جنبش باید از هم بپاشد. درست در روز کشتهشدن باب قیام نیریز و چندین هفته بعد درگیری زنجان با نهرهای خون سرکوب شدند.
در جریان جنگ روسها با مجاهدان و مشروطه خواهان در سال ۱۲۹۰ شمسی امیر حشمت نیساری، میرزا آقا بلوری و اسماعیل امیزیرخی جهت ادامه مبارزه با روسها در قلعه چهریق مستقر شدند.
بنابر این معلوم میشود که باب بسختی در محبس میگذراند و شکایت دارد و نسبتاً مدت آنهم طولانی بوده است زیرا که برحسب مدارکی که ما شرح دادیم در سال ۱۲۶۴ به ماکو رفت و اجرای کشتهشدنش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ واقع شد مطابق با ۸ ژوئیه ۱۸۵۰. ولی قبل از اجرای قتل محبس او را تغییر دادند و از ماکو به قلعه چهریق بردند.
به همین دلیل باب به زور از قلعه چهریق به تبریز برده شد و یک بار دیگر در برابر قضاتی که حکمشان نتیجه قطعی بود مورد بازخواست قرار گرفت. محکمهای که او اکنون به آن تن درداده بود چیزی جز یک سری اهانتها و بیاحترامیهای مکرر نبود. به هر حال شکنجهگران او نگران گرفتن یک نتیجه بودند و آن اینکه رسماً باب را وادار کنند از تعالیمی که میآموزد صرف نظر کند. اما آنها قادر به انجام آن نشدند.
در اواسط سال ۱۸۵۰، امیرکبیر دستور اعدام سید باب را که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود صادر کرد و به دنبال آن بسیاری از بابیان دیگر نیز به قتل رسیدند. باب علیرغم فشارهای زیاد وارده بر وی برای انصراف از ادّعای خود و به دست آوردن آزادی، بر موضع خویش پافشاری نمود و در نهایت توسطِ یک جوخهٔ اعدام در انظار عمومی در شهر تبریز تیرباران گردید. این اولین اعدام در نوع خود در ایران بود و هدف از آن این بود که هم جنبش بابیان را درهم شکند و هم قدرت احیا شدهٔ حکومت قاجار را در زمان نخستوزیر جدیدش امیرکبیر به نمایش بگذارد.
بنابر این معلوم میشود که باب بسختی در محبس میگذراند و شکایت دارد و نسبتاً مدت آنهم طولانی بودهاست زیرا که برحسب مدارکی که ما شرح دادیم در سال ۱۲۶۴ به ماکو رفت و اجرای کشتهشدنش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ واقع شد مطابق با ۸ ژوئیه ۱۸۵۰. ولی قبل از اجرای قتل محبس او را تغییر دادند و از ماکو به قلعه چهریق بردند.