قرفصاء

معنی کلمه قرفصاء در لغت نامه دهخدا

قرفصاء. [ ق ُ ف ُ / ق ُ رُ ] ( ع اِ ) قرفصی.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قرفصی شود.

جملاتی از کاربرد کلمه قرفصاء

فرق جهر و معاينه آن است كه جهر وصف مدرك و معاينه وصف مدرك است . نصب آن نيز بهاين لحاظ كه مفعول وطلق نوعى براى فعل رؤ يت است ؛ مانند نصب قرفصاء (نوعى ازنشستن ) در جمله ((جلست قرفصاء)) و ممكن است به لحاظحال بودن براى قول و سوال باشد ؛ يعنى شما آشكارا گفتيد: ما براى تو ايمان نمىآوريم . البته اين احتمال به سبب تكلف تقديم و تاءخير، ضعيف است .