قذه

معنی کلمه قذه در لغت نامه دهخدا

( قذة ) قذة. [ ق ُذْ ذَ ] ( ع اِ ) پر تیر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، قُذَذ. || کیک. ج ، قِذّان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || کرانه شرم زن. ( منتهی الارب ). کرانه فرج زن. ( آنندراج ). || گوش مردم. || گوش اسب. || کلمه ای است که کودکان در لعب گویند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گویند: لعبنا شعاریر، قذه قذه ، وقذان قذان. ( منتهی الارب ). رجوع به قذان قذان شود.

جملاتی از کاربرد کلمه قذه

ابن اثير بعد از نقل روايت فوق الذكر در رابطه با معناى ((قذه به قذه )) مى گويد:اين مثل در جايى گفته مى شود كه دو چيز از هر جهت مساوى بوده و تفاوت نداشته باشند.