قثاء. [ ق ِ / ق ُث ْ ثا ] ( ع اِ ) خیارتره که خیار دراز باشد. || خیار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم عربی خیار زه است که خیار دراز و خیار چنبر گویند و در بعضی امکنه طول او بقدر ذرعی میشود. در اواخر دوم سرد و جوف او مسکن حرارت و تشنگی و مدر سنضک کرده و مثانه و جهت التهاب معده و جگر مفید و لطیف تر از قثد و سریعالهضم تر از او و تخم او مدر بول و مفتح و جالی و قوی تر از تخم قثد و پوست و گوشت او مولد ریاح و قولنج و دیرهضم و خلطی که از او بهم رسد مستعد عفونت و دراکثر افعال مانند قثد است و مصلحش عسل و مویز و رازیانه و شرب برگ او جهت سگ دیوانه گزیده و خشک کرده او جهت اسهال صفراوی مفید است. ( تحفه حکیم مؤمن ). قثاء. [ ق َث ْثا ] ( ع ص ) خداوند خیار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه قثاء
5 بيان خواسته هاى جزيى ، نشانه ى شدّت وابستگى و حقارت طبع است . (بقل ، قثاء، فوم ، عدس و بصل )
(و قثائها و فوم ها) الخ ، قثاء خيار، و فوم سير، و يا گندم است .