فلمسوه

معنی کلمه فلمسوه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)لمس (۵ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
دست مالیدن «لَمَسَهُ لَمْساً: مَسَّهُ بِیَدِهِ». . اگر کتابی در کاغذ بر تو نازل می‏کردیم و دست بر آن می‏مالیدند حتماً کفّار می‏گفتند: این سحری آشکار است. در لمس طلب ملحوظ است که دست مالیدن برای دانستن است بدین جهت است که راغب گوید گاهی از طلب به لمس تعبیر آورند، لذا در اقرب از جمله معانی آن گفته: «لَمَسَ الشَّیْ‏ءَ: طَلَبَهُ» . در اینجا لمس ظاهراً به معنی طلب است یعنی: ما خواستیم به آسمان صعود کنیم آنرا یافتیم که از نگهبانان وشهابها پر شده است. التماس: به همین مناسبت به معنی طلب است در قاموس گفته: «اِلْتَمَسَ: طَلَبَ». . گفته شد به عقب برگردید و نوری برای خود بجویید. * . . یا با زنان نزدیکی کردید و آبی نیافتید خاک پاک را قصد کرده تیمّم کنید. لمس و ملامسه زنان کنایه از مقاربت است (راغب) در قاموس گفته: «لَمَسَ الْجارِیَةَ» یعنی با او جماع کرد. در مجمع فرموده: مراد از «لامَسْتُمْ النِسَّاءَ» جماع است چنانکه از علی «علیه السلام» و ابن عباس و مجاهد و سدّی و قتاده روایت شده و ابوحنیفه و جبائی اختیار کرده است. از عمربن خطّاب، ابن مسعود، شعبی و عطا نقل شده و شافعی اختیار کرده مراد لمس زنان است با دست و غیره. ولی قول اول صحیح است... روایت شده میان عرب و مسلمانان غیرعرب اختلاف شد عجم‏ها گفتند: مراد از آن جماع است، عربها گفتند: مراد مس زنان است، اختلافشان با بن عباس رسید گفت: حق به اموالی است و مراد از آن جماع است (مجمع). برای مزید توضیح آیه . در صدر آیه حکم حدث اصغر و اکبر در صورت وجدان آب نقل شده و در ذیل آن حکم هر دو در صورت فقدان آب و اگر مراد از «لامَسْتُمْ» دست زدن صرف باشد حکم حدث اکبر در صورت فقدان آب ذکر نشده است. لذا یقیناً مراد از آن جماع است. در المیزان از کافی نقل شده که حلبی گوید از ابی عبدالله «علیه السلام» از «أَوْلامَسْتُمُ النِساءَ» پرسیدم فرمود: آن جماع است ولیکن خداوند پرده پوش است مستور بودن را دوست دارد لذا مانند شما اسم نبرده است «اِنَّ الله سَتیرٌیُحِبُّ‏ُ السَّتْرَ فَلَمْ یُسَمِّ کَما تُسَّمُونَ».

جملاتی از کاربرد کلمه فلمسوه

قرآن در اينجا اشاره به تقاضاى جمعى از بت پرستان (كه مى گويند اين اشخاصنضر بن حارث و عبد الله بن ابى اميه و نوفل بن خويلد بودند كه به پيامبر (صلىاللّه عليه و آله و سلّم ) گفتند ما تنها در صورتى ايمان مى آوريم كه نامهاى از طرفخداوند با چهار فرشته بر ما نازل كنى ! !) كرده و مى گويد: اگر همانطور كه آنهاتقاضا كردند، نوشتهاى بر صفحهاى از كاغذ و مانند آن بر تونازل كنيم ، و علاوه بر مشاهده كردن ، با دست خود نيز آن را لمس كنند باز مى گويند: اينيك سحر آشكار است ! (و لو نزلنا عليك كتابا فى قرطاس فلمسوه بايديهملقال الذين كفروا ان هذا الا سحر مبين ). يعنى دائره لجاجت آنها تا حدى توسعهيافته كه روشنترين محسوسات را يعنى آنچه با مشاهده و لمس درك ميشود، انكار ميكنند وبه بهانه سحر از تسليم شدن در برابر آن سر باز مى زنند، در حالى كه در زندگىروزانه خود براى اثبات واقعيتها به يك دهم از اين نشانه ها نيز قناعت ميكنند و آن راقطعى و مسلم ميدانند! و اين نيست مگر به خاطر خود خواهى و تكبر و لجاجت سختى كه برروح آنها سايه افكنده .
O خواسته ى يهود از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آن بود كه قرآن هم مانند تورات يكجا نازل شود و اين بهانه اى بيش نبود. خداوند در پاسخ آنان مى فرمايد: حتّى اگر قرآن را يكجا در نامه اى قابل لمس فرود آوريم ، كافران آن را جادو مى پندارند، (ولو نزّلنا عليك كتاباً فى قِرطاس فلمسوه بايديهم لقال الّذين كفروا انْ هذا الاّ سحرٌ مبين )(412)
آية (7) : و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأ يديهم لقال الذين كفروا إ ن هذا إ لا سحر مبين.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأ يديهملقال الذين كفروا إ ن هذا إ لا سحر مبين(7)