[ویکی الکتاب] معنی فَطَرَنَا: ما را آفرید(در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت ) ریشه کلمه: فطر (۲۰ بار)نا (۱۱۸۲ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه فطرنا
در نوبت نخست از خداى تعالى تعبير كردند به (الذى فطرنا - آن كس كه ما راآفريد) و در نوبت دوم به (ربنا - پروردگار ما) و در نوبت سوم به (اللّه )و اين اختلاف تعبيرها به خاطر اختلاف مقامات است ، زيرا در نوبتاول خواستند بفهمانند اينكه خداى تعالى فاطر و خالق ما است ، يعنى ما را از كتم عدم بهعالم وجود آورده ، قهرا تمامى خيراتى كه در اين عالم است مانند هستى خود ما منتهى به اومى گردد، يعنى او ايجادش كرده و در نتيجه براى غير او باقى نمى ماند مگرباطل و سراب ، و اين خود باعث آن شده كه از هر جهت جانب خداى تعالى بر غير او ترجيحداده شود، حال كه معلوم شد مقام ، مقام ترجيح است ، لذا در ترجيح خداى تعالى برفرعون تعبير كردند به (الذى فطرنا).
تـوجـه بـه ايـن نـكـتـه نـيـز لازم است كه جمعى از مفسران جمله و الذى فطرنا را سوگندنـگـرفـتـه انـد بـلكـه آن را عـطف بر ما (جائنا من البينات ) ميدانند، و بنابراين معنى مـجـمـوع جـمـله چـنـيـن مـى شـود: (مـا هـرگـز تـو را بـر ايـن دلائل روشن و بر خدائى كه ما را آفريده است مقدم نخواهيم شمرد).
جـالب ايـنـكـه آنـها منطقيترين تعبير را در برابر فرعون بيمنطق ، انتخاب كردند، نخستگـفتند: ما دلائل روشن آشكارى بر حقانيت موسى و دعوت الهيش يافتهايم ، و ما هيچ چيز رابر اين دلائل روشن مقدم نخواهيم شمرد، و بعد با جمله و الذى فطرنا سوگند به خدائىكـه ما را آفريده اين مطلب را تاكيد كردند كه خود اين تعبير با توجه به كلمه فطرناگـويـا اشـاره بـه فـطـرت تـوحـيـدى آنـهـا است ، يعنى ما هم از درون جان نور توحيد رامـينگريم ، هم از دليل عقل ، با اين دلائل آشكار، چگونه ميتوانيم اين راه راست را رها كرده وبه كج راه هاى تو گام نهيم ؟!