فطح. [ ف َ ] ( ع مص ) پهن کردن.( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). || با چوبدستی زدن. ( از اقرب الموارد ). || انداختن زن بچه را. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه فطح در فرهنگ فارسی
پهن کردن . یا چوبدستی زدن
جملاتی از کاربرد کلمه فطح
عبداللّه بن هلال از جمله افرادى است كه معتقد به امامت عبداللّه أ فطح بود