معنی کلمه فروزنده رو در لغت نامه دهخدا فروزنده رو. [ ف ُ زَ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) آنکه رویش درخشان و زیبا باشد : به گل چیدن آمد عروسی به باغ فروزنده رویی چو روشن چراغ.نظامی.رجوع به فروزنده شود.
جملاتی از کاربرد کلمه فروزنده رو چو بانو به رویش نکوتر بدید فروزنده روی برادر بدید در وقت عطا پایه فرازنده کرم را در حال عنا شعله فروزنده روان را