فرا بردن

معنی کلمه فرا بردن در لغت نامه دهخدا

فرابردن. [ف َ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) پیش بردن. رجوع به فرا شود.

معنی کلمه فرا بردن در فرهنگ معین

(فَ . بُ دَ ) (مص م . ) پیش بردن .

معنی کلمه فرا بردن در فرهنگ عمید

پیش بردن.

معنی کلمه فرا بردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیش بردن .

معنی کلمه فرا بردن در ویکی واژه

پیش بردن.

جملاتی از کاربرد کلمه فرا بردن

اين جريان و سنت تكوينى را مبداء هستى در نظام هستى بر قرار كرده است : قل لله الشفاعة جميعا بگو: فرا بردن و به قرب در آوردن بتمامى و مطلقا از آنخداست فرمانروايى جهان هاى برين و جهان طبيعى متعلق به اوست . شما به جز او نه(ولى )اى داريد و نه شفيعى (فرابرنده به خود پيوست دهنده اى )، آيا با وجود اين  بيادنمى آوريد؟(53) امر را از جهان برين به سوى جهان طبيعى تدبير مى كند، آنان در دوره اى از زمان كه با حسابگرى شما هزارسال باشد به سوى او عروج مى كند (قوانين حاكم بر عالم طبيعت و پديدار هايش مدت داراست )(54) (هان اى كسانى كه ايمان آوردند از آنچه روزيتان كرده ايم انفاق كنيد پيش از آنكه دورانى فرا رسد كه در آن نه خريد و فروشى هست و نه دوستى و نه شفاعتى... خدا كه معبودى جز او كه حى قيوم است وجود ندارد( نه خواب سبك و نه خواب عارضش مى شود آنچه در جهان هاى برين و جهان طبيعى هست از آن اوست ، كيست آنكه جز به اذن وى شفاعت نمايد؟! گذشته آنان (و نيز زندگى دنياى آنان ) و آينده شان (و زندگى پس ازمرگ و عاقبتشان ) را مى داند و ديگران به چيزى از علمش احاطه نيابند مگر به مقدارى كه او بخواهد.(55)