فاطلع

معنی کلمه فاطلع در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
طلع (۱۹ بار)ف (۲۹۹۹ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه فاطلع

از آيات فوق برمى آيد كه گاه نوعى ارتباط ميان بهشتيان و دوزخيان برقرار مى شود،گـوئى بـهـشـتـيـان كـه در بـالا قـرار دارند به دوزخيان كه در پائين هستند مى نگرند ووضـع حـال آنـهـا را مـى بينند (اين معنى از تعبير فاطلع كه به معنى اشراف از بالا است استفاده مى شود).

(اسبابى كه مرا به آسمانها برساند تا از خداى موسى آگاه شوم ، هر چند گمان مىكنم او دروغگو باشد) (اسباب السموات فاطلع الى اله موسى (عليه السلام ) و انىلاظنه كاذبا).
عن ابن مسعود: لما فرغ الله من خلقه ما احب ، استوى على العرش ‍فجعل ابليس على ملك سماء لدنيا و كان من قبيله من الملائكهيقال لهم الجن و انما سموا الجن لانهم خزائن الجنه و كان ابليس مع ملكه خازنا قوقع فىصدره كبر و قال : ما اعطانى الله هذا الا لمزيد او لمزيه لى ، فاطلع الله على ذلك منه .فقال للملائكه : انى جاعل فى الارض خليفه . قالوا ربنااتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء... قال انى اعلم ما لا تعلمون . (690)
ب : رهايى از دوزخ ؛ پس از استقرار بهشتيان و دوزخيان در جايگاههاى خود، يكى ازبهشتيان ابتدا درباره سرنوشت همنشين خود كه از منكران معاد بود جويا مى شود و آنگاهخود به حال او اشراف يافته ، چون او را در متن دوزخ مى يابد به او مى گويد: به خداسوگند نزديك بود مرا نيز به هلاكت برسانى و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نيزبر اثر همراهى با رفيق بد در صف احضار شدگان به دوزخ بودم : قال هل اءنتم مطلعونَ فاطلع فر اه فى سواء الجحيمَقال تا لله ان كدت لتردينَ و لولا نعمة ربى لكنت من المحضرين (1210)