فاطر السموات

معنی کلمه فاطر السموات در فرهنگ عمید

۱. آفرینندۀ آسمان ها.
۲. خدای تعالی.

معنی کلمه فاطر السموات در فرهنگ فارسی

آفریینده آسمانها خدا ماخوذ از آیه رب قد آتیتنی من الملک وعلمتنی من تاویل الاحادیث فاطرالسموات و الارض .. ( سوره ۱۲ یوسف آیه ۱٠۲ ) ( پرودگار من همانا مرا پادشاهی دادی و تاویل حدیثها بمن آموختی پدید آورنده آسمانهاو زمین )

جملاتی از کاربرد کلمه فاطر السموات

يعقوب و فرزندانش كه يكى از ايشان خود يوسف بود همه به عنوان شكر، خدا را سجدهكردند براى اينكه خدا جمعشان را جمع كرد، مگر نمى بينى كه خود او در اين موقع مىگويد: (رب قد آتيتنى من الملك و علمتنى منتاءويل الاحاديث فاطر السموات و الارض انت وليى فى الدنيا و الاخرة توفنى مسلما والحقنى بالصالحين ...)

و اما توجه به حق و فاطر السموات ، با اين وجه و صورت عادى ممكن نمى شود براى اينكه خدا روبه روى انسان نيست كه با جسمانيت به او توجه شود معنى ((وجهت ))دراينجا اين است كه حضرت وجهه نفسى را وجهه الهى كرده ، و غير از وجهه الهى به چيزى قائل نيست .

قرآن براى از بين بردن اين پندار غلط به پيامبر چنين دستور ميدهد: به آنها بگو آياغير خدا را ولى و سرپرست و پناهگاه خود انتخاب كنم ؟ در حالى كه او آفريننده آسمانهاو زمين ، و روزى دهنده همه موجودات است بدون اينكه خود نيازى به روزى داشتهباشد (قل ا غير الله اتخذ وليا فاطر السموات و الارض و هو يطعم و لا يطعم).
آيه ديگرى كه پرورش الهى انسان بر اثر حركت بين خوف و رجا را بازگو مى كند ايناست : قل اءغير الله اتخذ وليا فاطر السموات و الاءرض و هم يطعم و لا يطعمقل انى اءمرت اءن اءكون اءول من اءسلم و لا تكونن من المشركينَقل انى اءخاف ان عصيت ربى عذاب يوم عظيم (794)
جهت اول - جهت فاعل است ، همچنانكه آيه شريفه (افى الله شك فاطر السموات والارض ) نيز اشاره به آن دارد، و اين معنا را خاطر نشان مى سازد كه به ضرورتعقل هيچ يك از موجودات نه خودش خود را آفريده و نه موجودىمثل خودش ، براى اينكه موجود مثل او هم مانند خود او محتاج است به موجود ديگرى كهايجادش كند، آن موجود نيز محتاج به موجود ديگرى است ، و اين احتياج همچنان ادامه دارد تامنتهى شود به موجود بالذاتى كه محتاج به غير نباشد و عدم در او راه نيابد، و گر نههيچ موجودى وجود پيدا نمى كند، پس تمامى موجودات به ايجاد خداوندى موجود شده اندكه بالذات حق و غير قابل بطلان است و هيچگونه تغييرى در او راه ندارد.
قل اللّه م فاطر السموات و الاءرض عالم الغيب و الشهادة انت تحكم ...
8- عظمت خداوند تنهابه خاطر نعمتهايى كه به ما ارزانى داشته نيست ، بلكه او بوجود آورندهكل هستى است . ( فاطر السموات والارض )
و به همين معنا است اشاره يوسف كه در مقام معرفى خود براى برادرانش گفت : (انايوسف و هذا اخى قد امن اللّه علينا انه من يتق و يصبر فان اللّه لا يضيع اجر المحسنين ) ونيز در برابر برادرانش به پدر بزرگوارش گفت : (يا ابت هذاتاءويل روياى من قبل قد جعلها ربى حقا و قد احسن بى اذ اخرجنى من السجن و جاء بكم منالبدو من بعد ان نزع الشيطان بينى و بين اخوتى ) آنگاه وقتى مجذوب جذبه الهى مىشود با تمام وجود والهش به سوى خدا متوجّه و از غير او روى گردان شده مى گويد:(رب قد آتيتنى من الملك و علمتنى من تاءويل الاحاديث فاطر السموات و الارض انت وليىفى الدنيا و الاخرة ...)
هـنگامى كه سخن به اينجا مى رسد كه اين گروه لجوج و اين جاهلان مغرور حتى از شنيدننـام خداوند يگانه متنفر و بيزارند به پيامبرش دستور مى دهد كه از آنها روى بگرداند،و رو به سوى درگاه خدا آورد، با لحنى كه حاكى از ايمان عميق و سرشار از عشق او استبـا او سـخن گويد، و شكايت اين گروه را به درگاه او برد، تا هم قلب خود را كه آكندهاز انـدوه اسـت آرامـش بـخـشـد، و هـم از ايـن راه تـكـانـى بـه آن ارواح خـفـتـهغـافل دهد، مى فرمايد: (بگو خداوندا! اى آنكه آفريننده آسمانها و زمين و آگاه از اسرارنـهـان و آشـكـار هـسـتـى ، تـو در مـيان بندگانت در آنچه اختلاف كردند داورى مى كنى )(قـل اللهم فاطر السموات و الارض عالم الغيب و الشهادة انت تحكم بين عبادك فيما كانوافيه يختلفون ).
جالب اينكه در آيه بالا هنگامى كه سخن از آفرينش آسمان و زمين به ميان آورده خدا را بهعنوان فاطر معرفى مى كند فاطر از ماده فطور و به معنى شكافتن است . از ابن عباسنقل شده كه مى گويد: معنى فاطر السموات و الارض را آنگاه فهميدم كه دو عرب برسر چاه آبى با هم نزاع داشتند يكى از آنها براى اثبات مالكيت خود ميگفت : انافطرتها: من اين چاه را شكافته و احداث كرده ام !