لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظلمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجىالمومنين .
11 دعايى كه در آن ، اقرار به توحيد، تنزيه پروردگار و اعتراف به خطا و اشتباه و گناه باشد، مستجاب است . (سبحانك انى كنت ... فاستجبنا )
و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الاانت سبحانك انى كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المومنين (1216)، (و - ياد كن - صاحب ماهى - حضرت يونس عليه السلام - را هنگامىكه در حال غضب رفت و يقين كرد كه بر او تنگ نخواهيم گرفت پس در ظلمتها - تاريكىشب ، در دل ماهى ، در دريا - ندا كرد كه پروردگارا جز تو معبودى نيست تو منزهى همانامن از ستمگران هستم پس او را اجابت كرديم و از غم نجاتش داديم و اين چنين مؤ منين را نجاتمى دهيم ) در رابطه با حضرت يونس عليه السلام در آيات (1217) متعدد و روايات(1218) آمده است كه پس از خبر دادن به نزول عذاب بر قومش و بيرون رفتن از نزدايشان با حالت غضب ، وقتى در دريا قرار گرفت ، ماهى بزرگ جلو كشتى قرار گرفتآن حضرت با قرعه در دهان ماهى قرار گرفت در اين هنگام فهميد امتحان الهى است كهدچارش شده در رابطه با كارى كه كرده است پس با التجاء رجوع به حق تعالى كرد وخداوند او را نجات داد و به طرف قومش برگشت و يا آنها تا مدتى بسر برد، و همچنيندر رابطه با حضرت زكريا مى فرمايد:
(و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انتسبحانك انى كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤ منين ).
و ايوب اذ نادى ربه انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين فاستجبنا له فكشفنا مابه من ضر و آتيناه اهله و مثلهم معهم رحمة من عندنا و ذكرى للعابدين (1214)، (و بگو - ياد كن - ايوب را وقتى پروردگارش را ندا كرد كه رنج بر منرسيده و تو رحم كننده ترين رحم كنندهايى ، پس او را اجابت كرديم و رنجش را برطرفكرديم ، و اهلش و همانند آن را به او داديم به خاطر رحمتى از طرف خود و يادآورى براىعبادت كنندگان ) حضرت ايوب عليه السلام براى نشاندادن مقام قرب و بندگيش نزدحق تعالى ، پس از نابود شدن اموال و مردن اولادش به مرض شديدى مبتلا شد كه مردمنيز از اطراف او رفتند و به علت فقرش او را تنها گذاردند، پس از اين ابتلاى عظيمارتباطش با خداوند متعال قوى تر اشد و رجوع و انابه اش (1215) بيشتر گرديد وپس از اين همه تحملها دعايش مستجاب شد و اولادش را خداوند زنده كرد و اموالش رابرگرداند و علاوه بر آن ، اموال و اولاد از بين رفته او را بعد از آن ابتلاء به اوبرگرداند، و درباره حضرت يونس على نبينا و آله و عليه السلام نيز مى فرمايد:
16 هر كس اين ذكر را با آن حال بگويد نجات مى يابد. (انى كنت من الظالمين فاستجبنا... كذلك ننجى المؤ منين )
اين اعتراف خالصانه و اين تسبيح توأ م با ندامت كار خود را كرد و همانگونه كه در آيه88 سـوره انـبـيـاء آمده فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤ منين : ما دعاى او رااجابت كرديم و از غم و اندوه نجاتش داديم و اينگونه مؤ منان را نجات مى دهيم .
قرآن كريم براى عده اى از انبياء الهى اين حالت را متذكر مى شود كه در رابطه با ملتخود پس از اتمام حجت ، از خداود نجات از ايشان را طلب كردند و يا در رابطه با حضرتنوح عليه السلام مى فرمايد: و نوحا اذ نادى منقبل فاستجبنا له فنجيناه و اهله من الكرب العظيم (1213) (و - ياد كننوح را هنگامى كه خواند قبل از اين - حضرت ابراهيم - پس او را اجابت كرديم و او و اهلشرا از مشكل بزرگ - غرق شدن - نجات داديم ) و همين طور درباره حضرت ايوب عليهالسلام مى فرمايد:
ذكر شريف لا اله الا انت سبحانك انى كنا من الظالمين معروف به ذكر يونسىاست كه حضرت ذوالنون يونس عليه السلام به اين ذكر از غم نجات يافت ، و هر مؤمنىبه ذكر آن از غم نجات مى يابد. و آن جزء آيه اى از سوره مباركه انبياء قرآن كريم است. و ذالنون اذا ذهب مغاضبا (آيه 78) . و در گفتار خداىمتعال كه فاستجبنا له و بجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤمنين در ضمن نداىحضرت يونس عليه السلام خيلى دقت و تاءمل و تدبير بايد شود.
در تاءثير اين ذكر شريف يعنى لا اله الا انت سبحانك انّى كنت من الظالمين بهسه جمله فاستجبنا له ، و نجيناه من الغّم ، و كذلك ننجى المؤ منين دقت به سزااعمال گردد، به خصوص به جمله اخير كه مفاد آن عام است كه وعده فرموده استشامل همه مؤ منين مى باشد، و با جمع محلى به الف و لام وفعل مضارع كه دال بر تجدد زمان و حصول تدريجى آن براى ابد است تعبير فرمودهاست ، فتبصّر.