فاروس

معنی کلمه فاروس در لغت نامه دهخدا

فاروس. [ رُس ْ ] ( اِخ ) نام جزیره ای است. رجوع به فار شود.

معنی کلمه فاروس در فرهنگ عمید

= فانوس * فانوس دریایی

معنی کلمه فاروس در فرهنگ فارسی

نام جزیره ای است

جملاتی از کاربرد کلمه فاروس

تابستان ۱۲۸۷ روسی‌خان به روسیه رفت و یک صندوق فیلم وارد ایران کرد. پس از بازگشت طبقه بالایی انتشارات فاروس در خیابان لاله زار را نیز اجاره کرد و یک سالن جدید راه انداخت که دارای دستگاه مولد برق و بادبزن و رستوان و بوفه بود و به سالن فاروس معروف شد.
سینمای فاروس، پس از روسی خان در اختیار میرزا اسماعیل قفقازی (ژرژ اسماعیلیف)، حسابدار وزارت جنگ قرار گرفت. روسی خان دو دستگاه نمایش فیلم داشت که یکی را به میرزا اسماعیل قفقازی فروخت و دیگری را که مارک پاته داشت با سی تا چهل حلقه فیلم هزار تا هزار و پانصد متری در ۱۲۹۰ به امیرخان، صاحب مغازهٔ آهن (که چندی هم مکانیسین خودش بود) فروخت.
روسی‌خان شخصیت سیاسی بسیار مشکوکی داشت و چون آزادی‌خواه نبود با دربار و مرتجعان ارتباط برقرار کرده بود. یکی از نزدیکترین دوستانش، پالکونیک لیاخوف، فرماندهٔ قزاقان بود که معمولاً با صاحب منصبان و سرکرده‌های خود برای تماشای فیلم به سالن او میرفت. سالن نمایش فیلم او معروف به سالن فاروس میعادگاه اشراف و مرتجعان شده بود. اعضای سفارتخانه‌های انگلستان و روسیه در تهران، پس از سئانس‌های عادی، در این سالن حضور می‌یافتند و با پالکوفسکی (وزیر مختار روسیه) تا دو سه ساعت بعد از نیمه شب، فیلم تماشا میکردند و شامپانی مینوشیدند.