فاتلوها

معنی کلمه فاتلوها در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
تلو (۶۳ بار)ها (۱۳۹۹ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه فاتلوها

مراد از اين كه قرآن مصدق تورات وانجيل است ، اولا مصدق بودن آن نسبت به تورات وانجيل غير محرّف است ؛ زيرا از بعضى از آيات نظير فاءتوا بالتورية فاتلوها انكنتم صادقين (139) بر مى آيد كه از مياناهل كتاب دست كم قوم يهود، تورات اصلى و غير محرف نسبى را در اختيار داشتند وبسيارى از مسائل و احكام و حقائق در آن بود: و عندهم التورية فيها حكم اللّه(140)، ولى آنان براى مردم بازگو نمى كردند و اين نشان مى دهد كه گرچه درجريان بخت النصر، رابطه تاريخى تورات با زماننزول آن قطع شد، اما بسيارى از مسائل مربوط به وحى و رسالت و خاتميت و مانند آن دراين كتاب وجود داشت و پس از ظهور اسلام بود كه انگيزه تحريف پيدا شد.(141)
آنچه در آيه مورد بحث بايد طرح شود اين است كه بسيارى از اسرار و رموز عهدين كهنه تنها عربها از آن آگاه نبودند بلكه توده بنىاسرائيل ، غير از علما و خواص علمى و تورات پژوهان و محققانانجيل ، كسى از آن مطلع نبود، حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله از آن ها خبر مىداد و به محتكران دينى عهدين مى فرمود: قل فاءتوا بالتوراة فاتلوها ان كنتمصادقين (80). چنين عهدى كه در عهدين راجع بهاصل نبوت خاتم و رسالت آن حضرت طرح شده از معجزه هاى علمى قرآن كريم است كهپرده از چنين غيبى بر مى دارد و راز نهان را عيان و مستور را مشهور مى كند.
تذكّر الف . تحريف انحايى دارد؛ گاهى به اعدام نسخه اصلى و نگهدارى برخى از مطالبِ مستنسخ است و زمانى به خط و كتمان اصل و ارائه مقدارى كه مطابق با نسخه اصى است ، همراه با كاهش يا افزايش و مانند آن ، از تعبيرِ فاءتوا بالتورية فاتلوها إ ن كنتم صادقين (553) برمى آيد كه برخى از محرّفان نسخه اصلى را مكتوم داشتند و آن را از بين نبردند.
و در جمله : (قل فاتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين ) اين مقدار دلالت هست براينكه ، بنى اسرائيل قبل از نزول تورات منكر حليت همه طعامها بوده اند.اصول عقايد آنان نيز بر اين معنا دلالت دارد، چون بنىاسرائيل معتقد بوده اند بر اينكه نسخ شدن احكام از محالات است كهتفصيل اين عقيده آنان در تفسير آيه : (ما ننسخ من آيه او ننسها...) گذشت .
چون تصديق فرع بر حق بودن مصدِّق است و همين وصف تصديق ، گذشته از آن كه براى قرآن ثابت شد، براى حضرت ختميمرتبت هم ثابت شده است : (ولمّا جائهم رسول من عنداللّه مصدِّق لما معهم )(1218)، بايد حق بودن رسول گرامى را ثابت كرد واثبات حق بودن آن حضرت همين است كه از نزد خداست . نشان نزد خدايى بودن آن حضرت اين است كه با امّى بودن و به مكتب نرفتن از يك سو، و مكتوم بودن اسرار تورات نزد احبار يهود از سوى ديگر، كاملاً به مضامين آن محط با هيمنه آنها را تصديق و آنان را به روياروى دو كتاب دعوت كرد: فاءتوا بالتوراة فاتلوها إ ن كنتم صادقين (1219).
اين احتمال (ضعيف ) نيز وجود دارد كه مقصود از (كتاب اللّه ) عنوانى جامع ومنطبق بر قرآن و تورات و ساير كتاب هاى آسمانى باشد؛ از اين جهت كه كتاب هاى آسمانى همه ، يك حقيقت را بيان مى كند و با يكديگر تلازم وجودى وعدمى دارد؛ يعنى نبذ و ترك يكى از آنها ترك و نبذ همه آنهاست ؛ چنان كه پذيرش يكى بايد با پذيرش همه همراه باشد. از ميان احتمال هاى سه گانه احتمال اوّل اولى است . در نتيجه گويا آيه در مقام تسلّى دادن به رسول گرامى صلى الله عليه و آله و بدين معناست : چگونه مى توان از آنان انتظار ايمان به رسول مصدّق را داشت ، در حال يكه گروهى از آاهان آنان كتاب خودشان ، تورات را عالمانه به پشت سرافكندند؛ چون همه خصوصيات اين رسول در آن كتاب آمده است : ... الذين يجدونه مكتوباً عندهم فى التورية والا نجيل ياءمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر (1451)؛ به گونه اى كه اگر آن را در پيشاروى خود قرار مى دادند و تلاوت مى كردند، حقيقت مطلب براى داورى آشكار مى شد: فاءتوا بالتورية فاتلوها إ ن كنتم صادقين (1452).
مقصود از فرقان در صورت بر تورات ، خواه به نحو عموم يا خصوص ، همانا توراتاصيل و غير محرف است كه بر موساى كليم عليه السلامنازل شد ؛ زيرا آن كتاب اصلى الهى معصوم و مصون از دسّ، وضع و تحريف مى تواندفارق بين حق و باطل نظرى و حسن و قبيح عملى باشد و چنين كتابى شايسته اعتصام استتا از آن به عنوان منشاء هدايت استفده شود، و گرنه كتاب مدسوس و محرف نه فرقاناست و نه سبب اهتداى ديگران . بنابراين ، اگر مخاطب اصلى آيه مورد بحث يهودى هاىعصر حضرت كليم اللّه باشند، امر به اهتدا رواست ؛ چنان كه وصف آن كتابنازل به فرقان بجاست ، و اگر مخاطب آيه يهوديان معاصرنزول قرآن كريم باشند، هر دو مطلب مذبور، يعنى اتصاف تورات به فرقان و اهتداىمتمسكان به آن ناظر به آن بخش مصون از دسّ و تحريف است كه از آن قسم در قرآن كريمچنين ياد شده است : فاءتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين .(982)