غیب ا

معنی کلمه غیب ا در لغت نامه دهخدا

غیب ا. [غ َ بُل ْ لاه ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه که در 9هزارگزی جنوب باختری سنقر و 3هزارگزی باختر شوسه سنقر به کرمانشاه واقع است. دامنه و سردسیر است و 145 تن سکنه دارد که به لهجه کردی فارسی سخن میگویند. آب آن از دره محلی و محصول آن غلات ، حبوبات و توتون است. شغل اهالی زراعت و قالیچه ، جاجیم و پلاس بافی است. در تابستان اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

جملاتی از کاربرد کلمه غیب ا

نیست دستوری کزین من بگذرم پرده‌های غیب این برهم درم
چون شعیب از عالم غیب این شنید از دل پردرد آهی بر کشید
آمدش از پرده ی غیب این ندا مرحبا ای بنده ی ما مرحبا
دوش در خواب زد منادی غیب این نداکش جز او منادی نیست
بعد ازین می‌ده ولی از کس مخواه ما بدادیمت ز غیب این دستگاه
چرا کان دم که شیرین برد هوشش رسید از عالم غیب این به گوشش
چه عجب گر به گوش جان همه آید از سر غیب این کلمه
آید از غیب این ندا هر دم بروح خاکیان سوی بزم عشق آید هر که میجوید خدا
پس عیان بودی نه غیب ای شاه این نقش دین و کفر بودی بر جبین
مدت عمرش بخواهد ماند تا دور زمان با قضا از غیب این معنی برابر می‌شود