غوطه خوار

معنی کلمه غوطه خوار در لغت نامه دهخدا

غوطه خوار. [طَ / طِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه در آب غوطه خورد. فرورونده در آب. غوته خوار. غوطه خور. غوطه ور. سر به آب فروبرنده. رجوع به غوطه و غوته شود :
نگشتی به قلزم اگر غوطه خوار
نبودی به طوفان بدین اشتهار.
ملاطغرا ( در مدح ذوالفقارخان از بهار عجم و آنندراج ).

معنی کلمه غوطه خوار در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در آب غوطه خورد فرو رونده در آب .

جملاتی از کاربرد کلمه غوطه خوار

میان برف و یخ در غوطه خواری بط می همچو کبک کوهساری
همچو مه خویش را در آب انداخت همچو ماهی به غوطه خواری ساخت