غندی

معنی کلمه غندی در لغت نامه دهخدا

غندی. [ غ َ ] ( اِ ) ابر. ( آنندراج ). ابر و سحاب. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ شعوری ).
غندی. [ غ َ ] ( اِخ ) نام دیوی از دیوان مازندران. ( فرهنگ شعوری ). نام دیوی که پدر اولاد دیو و پولاد دیو بود. رجوع به همین دو اسم شود.

جملاتی از کاربرد کلمه غندی

غمی گشت از ارژنگ و دیو سپید که شد کشته پولاد غندی و بید
بدرید پهلوی دیو سپید جگرگاه پولاد غندی و بید
نه سنجه بماند و نه دیو سپید نه ارژنگ و غندی و نه باربید
نمایی مرا جای دیو سپید همان جای پولاد غندی و بید
تپه گل غندی در غرب شهر چاریکار در ولایت پروان قرار دارد و در سال ۱۳۲۴ توسط بهایی جان یکی از شاعران افغانستان به نام تپه گل غندی نام‌گذاری شده‌است.
دگر دیو دستان و دیو سپید چو ارژنگ و اولاد و غندی و بید
رضا غندی‌پور (زادهٔ ۲۱ دی ۱۳۸۴) بازیکن فوتبال اهل ایران است که در پست مهاجم برای باشگاه فوتبال ملوان بندر انزلی در لیگ برتر خلیج فارس بازی می‌کند.
غندی‌پور فوتبال حرفه‌ای خود را در باشگاه راه‌آهن بهبهان آغاز کرد و پس از آن به باشگاه فوتبال سپاهان پیوست. همچنین غندی‌پور آقای گل لیگ برتر نونهالان شد و در تیم ملی نونهالان ایران حضور پیدا کرد و اکنون عضو تیم ملی نوجوانان ایران است. رضا به عنوان بهترین بازیکن تورنمنت کافا انتخاب شد. او در سال ۲۰۲۳ با نظر حسین عبدی (سرمربی تیم ملی نوجوانان) به جام جهانی زیر ۱۷ سال دعوت شد.
چو پولاد غندی سپهدار اوی چو بیدست و سنجه نگهدار اوی
نه ارژنگ ماندم نه دیو سپید نه سنجه نه اولاد غندی نه بید