غمامی

معنی کلمه غمامی در لغت نامه دهخدا

غمامی. [ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به غَمام و غَمامة. رجوع به همین کلمه ها شود: علیها زهر غمامی دقیق. ( مفردات ابن البیطار ).

جملاتی از کاربرد کلمه غمامی

از بحر فتنه رفته غمامی سوی هوا و آنگاه گشته مرگ روان از حسام او
که خوش خوش برآردش ازو دست عالم چو برقی که بیرون کشی از غمامی
صباحی گشت گم در تیره شامی مهی بنهفت در نیلی غمامی
کونین چیست؟ تیره غمامی و نور تو چون آفتاب تافته در پرده عما