غلزای

معنی کلمه غلزای در لغت نامه دهخدا

غلزای. [ غ َ ] ( اِخ ) نام قبیله ای افغانی است. ( از اعلام المنجد ). رجوع به غلزه و غلچه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه غلزای

جهانداد خان یک یاغی اهل افغانستان بود که تنها در خوست حکومت می‌کرد. او یکی از اعضای قوم غلزایی بود و بیشتر عمرش را به عنوان رئیس قبیله گذراند. پس از شروع قیام حبیب‌الله خان در ۲ مه ۱۹۱۲، او ادعای حکومت افغانستان در مخالفت با حبیب‌الله خان را کرد، اما حمله‌ای توسط محمد نادرشاه او را وادار به فرار به راج بریتانیا ظرف یک ماه نمود. وارد هند شد، به او گزینه بازگشت فوری به افغانستان یا ماندن در هند راپیشنهاد دادند و او دومی را انتخاب کرد. او سپس از مقامات بریتانیایی درخواست کرد تا در افغانستان برای کمک به این شورش کمک کنند، اما درخواستش ناموفق بود. بعداً در سال ۱۹۱۲، جهانداد موفق به بازگشت به افغانستان شد که در آنجا دستگیر شد، محاکمه گردید و در ۱۹۱۴ توسط جوخه آتش تیرباران شد.
عبدالقدیر از پشتون‌های غلزایی و قبیلهٔ احمدزی بود. دو برادر وی عبدالحق و عزیزالله دین‌محمد نیز از سیاستمداران و جنگ‌سالاران مهم افغانستان هستند.
امان‌الله خان کوشید تا به کمک قبایل دوباره خود را به کابل برساند، اما رقابت و خصومت قبایل غلزایی و درانی مانع این کار شد. امان‌الله خان شکست خورد و به هند گریخت و از آنجا به ایتالیا رفت. در این وقت ژنرال محمد نادرخان، وزیر جنگ پیشین که از وزیر مختاری در فرانسه استعفا کرده بود و در شهر نیس زندگی می‌کرد، به کمک برادرانش، گویا پس از مذاکره با انگلستان در هند، قصد کابل کرد و سرانجام به کمک قبایل مخصوصاً افراد دو قبیلهٔ جاجی و وزیری در ۲۱ میزان (مهر) ۱۳۰۸ پایتخت را گرفت و حبیب‌الله کلکانی و یارانش را به دار کشید.
بازگرداندن تهماسب دوم به تخت صفوی در اواخر سال ۱۷۲۹ در مجموعه‌ای از نبردها میان نادر، فرمانده کل تهماسب، و اشرف افغان صورت گرفت. گرچه تهماسب اسماً شاه رسمی کشور بود، اقتدار واقعی همچنان برای نادر بود که از زمان جنگش در شمال خراسان توانسته بود حکومت تهماسب را به عنوان دولت دست‌نشانده خود درآورد. در مورد حکومت افغان‌ها، افغان‌های غلزایی به طور دائم از فلات ایران بیرون رانده شدند و سرزمینشان در سال‌های بعد دوباره توسط نادر ضمیمه ایران شد.
در سال ۱۱۲۰ هجری قمری (۱۷۰۸ میلادی) پشتونهای غلزایی سلطه‌ای ایران بر قندهار را برانداختند؛ در هرات نیز پشتونهای ابدالی همین کار را کردند. با گذشت چند سال این قبایل چنان قدرتمند گشتند که محمود افغان مشهور به شاه محمود هوتکی بر بخش‌های وسیعی از ایران نیز برای مدتی حکم می‌راند. اما از آنجاییکه ایشان قلمرو خویش را بیش از حد توانشان بسط و توسعه داده بودند حکومتشان چندان نپایید و بزودی برچیده شد.
بازگرداندن صفویان به تاج و تخت ایران در اواخر سال ۱۷۲۹ با سلسله نبردهایی بین نادر، فرمانده کل طهماسب و اشرف هوتکی صورت گرفت. علیرغم اینکه اسماً طهماسب را به کرسی قدرت رساند، اقتدار واقعی همچنان در اختیار نادر بود که از زمان لشکرکشی سبزوار توانسته بود طهماسب دوم را به عنوان دست نشاندهٔ خود بگیرد. در مورد حکومت افغانستان، افغان‌های غلزای برای همیشه از فلات ایران بیرون رانده شدند و در سال‌های بعد توسط نادر دوباره ضمیمه شدند و بار دیگر در امپراتوری ایران جذب شدند.