غذای معمول

معنی کلمه غذای معمول در فرهنگستان زبان و ادب

[تغذیه] ← خوراک روزانه

جملاتی از کاربرد کلمه غذای معمول

از آنجا که کشاورزی صنعت اصلی است، غذای معمول بوروندی بیشتر شامل سیب‌زمینی شیرین، ذرت و نخود است. با توجه به هزینه‌ها، گوشت تنها چند بار در ماه خورده می‌شود. هنگامی که چند آشنای نزدیک به ملاقات هم می‌آیند معمولاً گونه‌ای آبجو را به نام «ایمپـِکه» با هم از یک ظرف بزرگ می‌خورند که نمادی است از یگانگی.
بیشترین استفاده از تخم پرندگان تخم‌مرغ، اردک و تخم غاز است. تخم‌های کوچک‌تر، مانند تخم بلدرچین، گهگاه به عنوان یک ماده غذایی لذیذ در کشورهای غربی استفاده می‌شود. تخم‌مرغ یک غذای معمولی روزمره در بسیاری از مناطق آسیا، مانند چین و تایلند است، زیرا تولید آسیایی ۵۹ درصد از کل جهان را در سال ۲۰۱۳ تأمین می‌کند.

یک دستور غذای معمولی راهب در هر وعده دارای ارزش غذایی زیر است

مقدمه رمان اظهار می‌کند؛ رابطه جنسی وقتی سالم و مشروع باشد، مانند یک دارو مفید است؛ و در غیر این صورت مانند یک غذای معمولی است.