غامره
در فرهنگ فارسی غامر: زمین بایروخراب، زمینی که زیر آب مانده وزراعت نشده، زمینی که قابل کشت وزرع نباشد، ( اسم ) ویران ( زمین ) خراب بایر مقابل عامر .معنی کلمه غامرة. [ م ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث غامر. مغموره . || خرمابن که محتاج آب پاشی نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نخلی که به آبیاری نیاز نداشته باشد. (از تاج العروس ).
انگلیسی: gharam
عربی: غارام