عناب رنگ. [ ع ُن ْ نا رَ ]( ص مرکب ) هر چیزی که به رنگ عناب بود. سرخ رنگ. ( از ناظم الاطباء ). دارای رنگی چون رنگ عناب : چو برزد دلاویز چنگی به چنگ چنین قولی از قند عناب رنگ.نظامی.بخون عزیزان فروبرده چنگ سرانگشتها کرده عناب رنگ.سعدی.
معنی کلمه عناب رنگ در فرهنگ فارسی
هر چیزی که برنگ عناب بود سرخ رنگ
جملاتی از کاربرد کلمه عناب رنگ
تا به لشکرگه نمود آن شَکَّر عناب رنگ شَکَّر و عناب در بازار لشکر غابکرد
چو بر زد دلاویز چنگی به چنگ چنین قولی از قند عناب رنگ
گشت عنابی سرشکم زان لب عناب رنگ هم نمی دارد دلم زان سنبل پر تاب رنگ
به خون عزیزان فرو برده چنگ سر انگشتها کرده عناب رنگ