عماد فقیه

معنی کلمه عماد فقیه در لغت نامه دهخدا

عماد فقیه. [ ع ِ دِ ف َ ]( اِخ ) علی کرمانی ، ملقب به عمادالدین و متخلص به عماد و مشهور به عماد فقیه و خواجه عماد فقیه. از عرفای قرن هشتم هَ. ق. رجوع به عمادالدین کرمانی شود.

معنی کلمه عماد فقیه در فرهنگ فارسی

( خواجه ) عمادالدین کرمانی متخلص به عماد فقیه و زاهد و شاعر معروف ( ف. ۷۷۳ ه.ق . ). وی در عهد امیر مبارزالدین و شاه شجاع در کرمان محترم میزیست و هر دو پادشاه نسبت باو اخحلاص وارادت داشتند . عماد درکرمان خانقاهی داشت و بسرودن شعر نیز می پرداخت . از آثار او دیوان غزل وی و پنج مثنوی ( صحبت نامه مونس الابرار صفانامه محبت نامه صاحبدلان طریقت نامه ) را باید نام برد. بعضی نوشته اند که وی گربه ای تربیت کرده بود بطوری که چون وی نماز میگزارد گربه بدو اقتدا میکرد و همین مورد توجه خلق و از جمله شاه شجاع بود و حافظ بتعریض اوست که میگوید : [ صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد آغاز مکر با فلک حقه باز کرد ] [ بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد ] [ ای کبک خوشخرام کجا میروی ? بایست غره مشو که گربه عابد نماز کرد ]. ولی صحت این داستان مورد تردید فاضلانست چه در مدارک قدیم و معتبر این روایت نیامده و از سوی دیگر [ گربه عابد ] و [ گربه روزه دار ] ( یا گرله صائم ) مثل بوده است . بعضی غزلیات حافظ و عماد نزدیک بیکدیگرست .
علی کرمانی ملقب به عماد الدین و متخلص به عماد و مشهور به عماد فقیه و خواجه عماد فقیه از عرفای قرن هشتم هجری

جملاتی از کاربرد کلمه عماد فقیه

پیش از آغاز به بررسی ده نامه‌های موصوف موجود شایسته است از ده نامه‌ای دیگر نیز یاد شود و آن ده نامهٔ عماد فقیه است که «مجموعی ست از نامه‌های منظومی که در بحور مختلف سروده و آن‌ها نامه‌هایی ست که در ایام مختلف برای افراد یا سلاطین عصر و احباب زمان به نظم آورده‌است، و سپس در پایان عمر آن‌ها را در مجموعه‌ای فراهم آورده‌است و مقدمه‌ای بر آن ترتیب داده و با مدح شاه شجاع مظفری آن را مزین ساخته و ده نامه‌اش نامیده‌است».