معنی کلمه علی خواجه در لغت نامه دهخدا
علی خواجه. [ ع َ ی ِ خوا / خا ج َ / ج ِ ]( اِخ ) غجدوانی بخارائی. از فرستادگان چنگیزخان مغول به دربار سلطان محمد خوارزمشاه. پس از آنکه دو دولت چنگیزی و خوارزمشاهی هریک بسبب فتوحات خود، خاصه ازمیان رفتن قراختائیان هم مرز شدند، گروهی از بازرگانان مسلمان نزد چنگیزخان رفتند و مقداری پارچه های زربفت به خدمت او بردند و خان به بهای خوب کالای ایشان را خرید و جمعی از بازرگانان رعیت خود را به خوارزم فرستاد با هدیه های نفیس. فرستادگان چنگیز در ماوراءالنهر بخدمت خوارزمشاه رسیدند. محمود خوارزمی که «یَلَواج » یعنی فرستاده خطاب می شد و این علی خواجه بخارائی یا غجدوانی و یوسف اُتراری از جمله فرستادگان بودند. چندی بعد در ماه صفر سال 617 هَ. ق. که جوجی خان فرزند چنگیزخان مغول ، شهر «جند» را مسخر ساخت و آنجا را غارت کرد همین علی خواجه را به امارت آن شهر گماشت. ( از سیره جلال الدین ) ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 30 )( تاریخ مفصل ایران ، مغول چ عباس اقبال ص 22 و 34 ).
علی خواجه. [ ع َ خوا/ خا ج َ / ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بناجو، بخش بناب شهرستان مراغه. واقع در 6 هزارگزی جنوب باختری بناب و 3 هزاروپانصدگزی باختر راه ارابه رو بناب به میاندوآب. ناحیه ای است جلگه و باتلاقی و دارای آب و هوای معتدل و مالاریائی و 279 تن سکنه. آب آن از رودخانه صوفی چای و از چاه تأمین می شود. و محصول آن غلات و کشمش و بادام است. اهالی به زراعت اشتغال دارند و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).