معنی کلمه علی بیگلو در لغت نامه دهخدا
علی بیگ لو. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نازلو، بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 21 هزاروپانصدگزی شمال ارومیه ، و 2 هزاروپانصدگزی خاور راه شوسه ارومیه به سلماس. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و سالم ، و 502 تن سکنه. آب آن از نازلوچای تأمین می شود و محصول آن از غلات ، چغندر، توتون ، حبوب و کشمش است. اهالی به زراعت اشتغال دارند و صنایعدستی آنان جوراب بافی و راه آن ارابه رو است. این ده دارای دبستان است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
علی بیگ لو. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد، بخش میاندوآب ، شهرستان مراغه. واقع در 15 هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 8 هزارگزی باختر راه ارابه رو میاندوآب به بناب. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و مالاریائی. و سکنه آن 459 تن است. آب آن از زرینه رود تأمین می شود.و محصول آن غلات ، چغندر، کشمش و بادام است. اهالی به زراعت اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان گلیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
علی بیگ لو. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کندوان ، بخش ترک ، شهرستان میانه. واقع در 16 هزارگزی شمال خاوری بخش ، و 29 هزارگزی راه شوسه تبریز به میانه. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل ، و 337 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و نخود و بزرک است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
علی بیگ لو. [ ع َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ارشق مرکزی ، شهرستان خیاو. این ده مشهور به علی محمدلو است. رجوع به علی محمدلو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).