معنی کلمه علی برقی در لغت نامه دهخدا
علی برقی. [ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمد برقی. از شعرای دوره بنی عباس. نام او در «الغدیر» به صورت ابومحمد عبداﷲبن عمار برقی آمده است. وی شعر در مدح اهل بیت و ذم بنی عباس سرود و المتوکل خلیفه عباسی چون آن بشنید فرمان داد تا زبان او را از بیخ برکندند و دیوان وی را بسوختند. ( از الذریعه آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 746 بنقل از معالم العلماء ابن شهرآشوب ص 135 و الغدیر امینی ).
علی برقی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن مطلب برقی. محدث بود. رجوع به علی ( ابن مطلب... ) شود.