معنی کلمه علی بحری در لغت نامه دهخدا
علی بحری. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بحری مصری مالکی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. از قضات قرن نهم هجری. رجوع به علی مصری شود.
علی بحری. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن زین الدین بحری ( علی تقی.... ). او راست : نهج المحجة، که در سال 1235 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت. ( از معجم المؤلفین بنقل از فهرست دارالکتب المصریة ج 5 ص 397 ).
علی بحری. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) منصور. از ممالک بحری. رجوع به علاءالدین بحری شود.