علوج. [ ع َ ] ( ع اِ ) پیغام. ( منتهی الارب ). پیغام و رسالت. ( ناظم الاطباء ). || پیغامبر. ( منتهی الارب ). رسول. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). الوک. ( اقرب الموارد ): هذا علوج ُ صدق و ألوک صدق ، به یک معنی ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب )؛ یعنی این رسول امین و صادقی است. ( ناظم الاطباء ). علوج. [ ع ُ ] ( ع اِ ) ج ِ عِلج. رجوع به علج شود.
معنی کلمه علوج در فرهنگ فارسی
جمه علج
جملاتی از کاربرد کلمه علوج
مردمان بومی و اصیل یکجانشین روستایی و کشاورز آذربایجان در دوران فتح اعراب به لقب تحقیرآمیز علوج (غیرعرب) خطاب میشدند. اینها به گویشهای متفاوتی همچون آذری و تالشی تکلم میکردند که هنوز هم امروز جزیرههایی از این زبانها در میان مردمان ترکزبان آذربایجان دیده میشود. تنها سلاح این جمعیت آرام و صلحجوی روستایی فلاخن بود و بابک خرمدین با پشتیبانی این گروه برضد خلیفه قیام کرد.